” تنها گلوله توی هف تیره “
از من تو خیلی وقته دل کندی
من حال چشمات و نفهمیدم
حتا نمی دونم تو این بازی
دارم تقاص چی رو پس میدم !
باید برم , باید برم , حالا
وقتی غرورم قبل من مرده
این قصه ی تکراری دنیاس
مردی که از عشق یه زن مرده !
من بغض هات و گریه می کردم
تو فکرم و اما نمی خوندی
من زندگیم و توو یه ساک بستم
تو قبل من دنیات و سوزوندی
رد میشم از این خونه ی تاریک
وقتی چراغ خونه یخ بسته
زندون من تنها خود من بود
راه فرارم با تو بن بسته !
جنگ و جنون و قهر و لج : بازی ؟!
حسی برای دل شکوندن نیس !
این خونه یا جای منه یا تو !
این خونه دیگه جای موندن نیس
من پا برهنه می زنم بیرون
تا گم بشه بی ردپا این مرد
تو زیر چتر گریه هات می گی
این بار برای عشقمون برگرد
می خندم و چشمام و می بندم
توی سرم فکرای نو دارم
دنیای تو میدون مین ام بود
قلبم رو اونجا ، جا نمی ذارم !
رفتن همیشه اتفاقی نیس
حتا یه وقتا خیلی ام دیره
حتا یه جایی آخرین راهه
( تنها گلوله توی هف تیره )
از من تو خیلی وقته دل کندی
دل کندن از من , سخت آسونه
من دیر فهمیدم چرا اینجا
هر چار فصل سال زمستونه
تنها تو عکسامون یکی بودیم
کابوس و توی خواب هم دیدیم
آرامش ما قبل طوفانه
طوفان زده با گریه خندیدیم
من آرزوهات و نفهمیدم
من هم قد دنیای تو نیستم
من توی جنگ تو یه سربازم
من صاحب حق وتوو نیستم!
تو پا برهنه می زنی تو فکر
باور نکردی گریه ات و اصلن
تحلیل فکرای پر از سوراخ
این باخت تقصیر تو بود یا من ؟!