تیتراژ فیلم آبکی
از حال این روزام خبر داری ،
وقتی چراغ خونه خاموشه ؟
کم کم دارم از دست میرم تا
دستام برای زندگی روو شه
مثل یه بمب ساعتی میشم
تیک تاک قلبم منفجر میشه
مثل تروریستی که توو حرفه ش
با خودکشی هاش مبتکر میشه
مشتت رو میکوبی به روح شعر
وقتی که احساست سیاسی شه
شعرت رو میخونی و میذاری
از دست مردم باز عاصی شه
این پنجره بسته ست و خاموشه
فریاد ” آدم ها ” ی نیمایی
با شعرهای شاملو خوش باش !
با حسرت ” صد سال تنهایی ”
ما ظاهرن از نسل امروزیم
روشن گر و حساس و بیداریم
” کافکا ” برامون نسخه میپیچه
تو کافه ها ” مسخ ” یه سیگاریم !
حالم بده مثل زمانی که
حرفای عشقت فلسفی باشه
چیزی نگی و منتظر باشی…
تا ادعای عشق چی باشه !
شیرینی این زندگی مثل
شیرینی حلوای روو قبره
من اختیارم رفته از دستم
من زندگیم جبره ….فقط جبره !
حالم بده مثل زمانی که
توو آلبومت عکسات تکی باشه
یا حس تلخ این ترانه ت باز
تیتراژ فیلم آبکی باشه !