حوای ایرونی

حوّای ایرونی منم
آدم بشو عروسکم
ابهام سیب و گندمی
دلیل خلقتت منم
………………………………………………………………………………………………………
منم حوّای ایرونی
تو آدم یا که شیطونی
عجب!!!!!بازم شنیدم من
که قلبت داده مهمونی
تو قلبت رو همه بازه
سبب این بوده داغونی
نگو شیطون فریبم داد
چقد تکرارِ نادونی
دروغاتو به صف کردی
نه!تو ؟آدم نمی مونی
نخواه بازم بدم فرصت
نمون دل (نموند دل) که برنجونی
برو دستتت دیگه رو شد (رو شد دیگه)
تمومش کن رجز خونی
نمی بخشم گناهت را
تو هم محکومِ زندونی
دلیل خلقتت چی بود؟
بگو…چیزی نمیدونی؟
خدا خندیدُ پی بردم
به منظورش ((پشیمونی))

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/3536کپی شد!
1595
۱۱۳