دارم قلبمو ریسه می بندمو … برات کارت دعوت سفارش میدم

دارم طرح رو کیک امسالتو … به رنگ نگاهت گرایش میدم

تورو دعوتت میکنم از غروب … به قلبی که از نو سپیده زده

به جشنی که تو خلوت این اتاق … تو ذهن یه عاشق پدید اومده

چه موجی تو چشمای من رو شده … که رو گونه هام برف شادی زده

تو از روزی که رفتی از این اتاق … در خونمو غم زیادی زده

با اشکام برات ریسه می بندمو … تو حال خودم کیکتو میبرم

با شوقی که دارم تو این لحظه ها … عذابتو به گریه هام می سپرم

تو هر سال از این حال من میگذری … ولی من به یادت شبو میشکنم

نه این شب فقط هر شبو با توام … تو یاد تو هر شب قدم میزنم

تو چشم تو فردای این شب داره … یه خورشید تازه طلو(ع) میکنه

یه تقویم نو از سیپده داره … برات زندگی رو شرو(ع) میکنه

من از کنج بی رحم این زندگی … برات بهترین آرزو میکنم

با تبریک طولانی از راه دور … تورو با خودت روبرو میکنم

واسه روز میلاد تو قلب من … اجاره شده از الان تا ابد

تورو به خدا می سپرم ماه من … ترانم همش طبل تو خالی زد

…………………………………………….

سعید موذنی …. خرداد ۹۱