سکوت تن
با تشکر از همفکریِ دوست بسیار خوبم جواد پوران @};-
گُلِ قاصدک فوت کردم که باز
بتونم به یادت هوایی بشم
تنم از تبِ بی تویی گُر گرفت
یکم مونده تا استوایی بشم
تو رفتی ولی گونه هام قرمزن
هنوزَم با سیلی دَغَل می کنم
امان از شبایی که با فکرِ تو
بجات بالشِ پَر بغل می کنم
هنوز عطرِ خوبت روی بالشه
نمیشه نبودت رو باور کنم
باید با سکوت تنم شب به شب
سرودِ نبودت رو از بَر کنم
دیگه بیکسی رو دلم حَک شده
دلم زخمیه زیرِ تیغِ جنون
اگه این غرورِ کزایی نبود
از اول بهت گفته بودم بمون