سلام به همه

ممنونم که برای خوانش این ترانه وقت گذاشتید.خوشحال میشم نظرتونو راجع به حذف دو بیت آخر بدونم.

مث کوچ عاشقایی که بهم نمی رسیدن

مث نامه های اشکی که به دستت نرسیدن

مث مقصد شقایق که تو حال برکه می مرد

اگه مقصد تو بودم قصه ی عاشقیمون مرد

حس تاریکی روشن-مثل و باتو بودن-تو دل فردای من مرد

داری بیخود(عاشق) میشی الان-حالا-اما فردا خودتو(عشقتو) برد

واسه ی ترانه گفتن زمونه فرصتمو برد-خورد-

من یه ساعت شنی ام که توو قصش شن کم آورد

نا امید از حال دنیا-عاشقی ها- تو به فریادم رسیدی

مث یه موجی که از دور منو تا فردا کشیدی