تکرار
از این تکرار میترسم از این بودن که بی معناست
از این بی تو شدنها که تو این تقویم یه استثناست
از این اجبار دلبستن… به اغوش یه خواب بد…
کمی تندتر بره ساعت “کمی حالا…یه لحظه بعد
نمیشه مرزیو رد کرد با این اقبال معکوسم
واسم تواخرین برگی که تک خالشرو میبوسم
به گود عاشقی برگرد هنوز باختم مسلم نیست
نرو وقتی که تقدیرم واسه رفتن مصمم نیست
زمین جای غریبی شد درخت زندگی پژمرد…
کجای شعر من رفتی؟ کجای قصه خوابم برد؟
به تاخیر تو خوشبینم به این دلشوره تو راهرو
به این دلواپسی ها که به هم میریزه یک شهرو
ادامه دارد…