هنوز پیشمی
هنوز گاهی وقتا که بارون میاد ، یه حسی منو از خودم می بُره
درست لحظه ای که می خوام دور شم ، یواشی نگاهم ترک می خوره
یه جایی هنوز پشت چشمای من ، نشستی و گاهی قدم می زنی
نمی ذاری از یاد تو رد بشم ، میای خنده هامو بهم می زنی
نمی دونم اون روزها چی شدش ، چرا موندم و بی تو عاشق شدم
چی شد رفتی و باز بخشیدمت ، چرا گنگ و مات حقایق شدم
فقط یادمه قبلِ دلواپسیم ، یه عهدی رو قلبم به تو بسته شد
که هرگز نذارم سرافکنده شی ، اگر هم دلم از دلت خسته شد
به یادم میاد قبل از این عاشقی ، دلم دوستانه کنارت نشست
با اینکه می گفتی چشام مال تو ، شبیه دل تو بهت دل نبست
ولی ذره ذره اسیرت شدم ، آره باید این رازو اقرار کرد
می دونی یه وقتایی باید گذشت ، از اون که نشه دیگه تکرار کرد
نمی دونم اینو گناهه که من ، یه روزایی از زندگی خسته شم
دلم بکنه از حقیقت کمی ، یه ساعت به چشمات دلبسته شم
گناهه اگه تو خیالم یه روز ، ببینی که رد می شم از رو به روت
باهام هم قدم شی و آروم بگی ، منم اونکه بوده یه روز آرزوت
هنوز گاهی وقتا که دلخسته ای ، می دونم میای و نگام می کنی
می خونی منو تک تک و بی صدا ، با حس قشنگت دعام می کنی
صدام می کنی می گمت با دروغ ، آره خوبم و بی خیالت شدم
می گی تلخ می شی فراموش شی ، می مونم از احساس ساکت شدم
نمی گم بهت دیدمت هیچ وقت ، نفهمی هنوز گوشه قلبمی
فقط ترس دارم که فریاد شه ، تپش های دلشوره ی لغنتی
آره پشت پلکام جای توئه ، با اینکه تمومه دیگه کار “ما”
یه چیزی تو چشمات دیدم تو رو، جدا کرده از عالم و آدما