داری از دست من میری
داری از دست من میری
داری از دست من میری
به دنیایی که رویاته
به جای من چشای کی؟
تو قاب عکس فرداته
داری تو جاده گم میشی
تو این بیراهه ی مطلق
عجب تأثیری میزارن
رو تو این حرفای ناحق
بزار وقتی که رد میشی
اتاقم پر شه از عطرت
همیشه اسم من باشه
تو هر نامه سر سطرت
ازم آروم رد میشی
نبینی از تو سر میرم
چشاتو بستی رو چشمام
نبینی بی تو میمیرم
داری از دست من میری
بعیده دیگه برگردی
برات چیز مهمی نیست
بریزه اشکای مردی-
-که از عشق تو تب میکرد
شبیه عشق تو فیلما
حالا اوضاش به هم ریخته
حالا تب کرده از سرما
دیگه راهه توأم بازه
برو هر جا دلت اونجاست
جدایی کار سختی نیست
نمک پاشی روی زخماست