قصه ی آدما

به..نام..خدا..

دخترا عاشق گیلاس

پسراسیب و گلابی

یکی قرمز می پسنده

ولی من آبی آبی

هرکسی پی یه چیزه

تو این دنیای پر رنگ

یکی اهل صلح و سازش

یکی عاشق تب جنگ

آدما خیلی  عجیبن
توی این زمین خاکی
میگن آدم تو بهشت بود
اینجا اومد اتفاقی
هرکی مُرده بر میگرده
به همون خونه ی اول
به همون بهشت زیبا
که پر از کوهه و جنگل
میگن اونجا غصه ای نیست
همه شادیه و سروره
یه هو غمها  می زنه پر
انگاری اصلا نبوده
میگن موقع قیامت
همه عالم میشه درهم
آسمونا تیکه تیکه
این زمین میشه پر از غم
کوها چون پنبه میشن ریز
سبک و توخالی وپست
از بس که سختی زیاده
آدم عقلش میره از دست
شبیه دیوونهاییم
لخت و بی لباس و عریون
 راهی میشیم تا قیامت
چون ملخهای پریشون
موقع حساب کتابه
آدمای بد چه زشتند
ولی خوبای زمونه
همه راهی بهشتند
آخرش همینه دیگه
یا بهشت یا غصه و درد
آدما بهتره خوب شن
تا نشه چهره هاشون زرد
قدر وقتا رو بدنیم
که نره بیخودی از دست
بهتره اهل خدا شیم
نه مث آدمای پست
نوشته رشاد

اردیبهشت۱۳۹۱

www.reshadaghili.blogfa.com

https://www.academytaraneh.com/2527کپی شد!
881
۱۴