… یه فیلم وسترنه …

سکانس چندمه فیلم همیشه وسترنه ؟؟!

( صدای جیغ بلند گلنگدن … خفه شو … )

– به گور جمعی دنیای ما خوش آمدید !

گلوله زمزمه رو … , هیس ! واقعن خفه شو !

*

دوئل برای کسی که تو آینه هاس با من

چرا همیشه حماسی و اسلومؤشن شد ؟؟!

درام یک زن زیبا و مرد خون آشام

رکورد گیشه شکست و ” محال ممکن ” شد !

*

نگفته بودم از این خونه بی تو می ترسم؟!

که سایه های بدون عصا رو دیوارن

جهان خاطره هامون یه گور آهنیه

که هم قسم شدن این بار من و نگه دارن …

*

کنار آینه نشستم که گم کنم خودم و

بدون تو هیجانم من و به گریه کشوند ،

مرور خاطره ها مون تُفای سر بالاس

( تفنگ خیره سری که دوباره دستم و خوند )

*

دچار کشف کسی شو که جنس گم شدنه

نهنگ زشت و بزرگی ، که سنگرش دریاس !

قبیله ای که قلمروش برای یک نفره

توو نقشه های کریستوف ، یه نقطه ی تنهاس !

*

همیشه قی شدم از درد روی تنهاییم

چقدر بی کس و تلخه گدای کارتن خواب !

تو کشف ساده ی پروانگی شدی اما …

تراژدی همه روزه اس ، برای خونه خراب …

*

خودت درا رو نبستی که باد حمله کنه !!

هجوم خاطره هامون یه حس فرضی بود

تو پایتخت تموم ترانه ها بودی

که مختصات سکوتت یه متن قرضی بود !

*

تموم صندلی آ کف زدن به شعرامون

جهان صندلی آ رو ترانه نو کرده

دوباره سردمه و خیسه چشم کبریتا

که شهر یخ زده خورشید مون و هوو کرده !

*

همیشه تحت یه تعقیب زندگی کردیم

که خونه دربه در قصه لااوبالی شد

تو راه کج شده بودی و خشت اول عشق

که زیر پای تو… آه … از بهشت خالی شد …

*

نگفته بودم از این خونه بی تو … لامصب ….

که بغض ، حرف گلوم و دوباره لالیده !

یه تیکه گم شده از من به اسم خوشبختی

کلاغ سگ پدر اون و یه گوشه چالیده !

***

صدای هق هق مردی که شهر و پرشده و

سکوت خسته ی آهنگ ، توو گرامافون !

میون موندن و رفتن هنووووز آویزون

کنار نعش صدای یه گوشی تلفن …

*

به سمت گوشی تلفن به زندگی خندید !

– محاله زنده بمونه بدون من … او که … –

هجوم خاطره امشب من و ترور کرده

صدای جیغ بلند گلنگدن … پوکه .

با این توضیح که : با احترام به خانم غفوریان و با الهام از ” خفه شو ” ایشان ///

 

https://www.academytaraneh.com/24155کپی شد!
1547
۴۶

درباره‌ی احسان ابوالحسنی

دختران شهر به روستا فکر می کنند / دختران روستا در آرزوی شهر می میرند / مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند / مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند / کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچکس به خانه اش نمی رسد ...