ساعات دلشوره
تو خاطرم حک شد ، تصویر فروردین
تصویر ماهی که ، لبریز بود از تسکین
اون روز بارونی ، تویه خیابون ها
پنهون شدیم با هم ، از چشم یک دنیا
محرم نبودیمو ، ترس از قفس داشتیم
تو سرقت قانون ، ما هر دو دس داشتیم
حس کرده بودیم که ، بی همدیگه سردیم
دلتنگی هامونو ، آروم بغل کردیم
دیوونه اسم من ، دیوونه اسم تو
جادوی حس من ، غرق طلسم تو
حالو هوامونو ، با خنده پرسیدیم
همدیگرو با عشق ، چش بسته بوسیدیم
سال ها گذشت از اون ، ساعات دلشوره
اما هنوز لبهات ، لبهامو میشوره
امروز دارم تنها ، با گریه دس میدم
تاوان اون عشقو ، تنهایی پس میدم
زخم خورده از دیروز ، تنهاترین مردَم
دل خسته از فردا ، اسطوره ی دردم