(حرف دل)
حرفاهمش .. حرفه دله شاید بگی دیوونم
شاید بهم بخندی بگی یه ناامیده از زمونه م
شاید دلت بسوزه برای این گریه های شبونه م
شاید بگی به من چه! بخوای ولم کنی بری میدو نم
اما نه نازنین ..نه مهربونم فقط دلم گرفته …خسته از این زمونه م
واسم دعا کن ..غصه هام تموم شه طاقت بیارم و پیشت بمونم
قسم به خوبیات که ارزومه یه روز بشی تو تک چراغ خونه م
با مهربونیات پناهم بدی سر تو بذاری رو حریره شونم
بغض گلوم بشکنه در کنارت شکوه کنم گریه کنم بخونم
باهم بریم به شهر ارزوها بشی همون خورشید اسمونم
میخوام تو سایه ساره نسترنها تو هم نگاهم باشی هم زبونم
میخوام تو کوچه های سرد پائیز راه سعادت رو بدی نشونم
قسم به اون پاکی ناز چشمات به لحظه های خلوتت ..به جونم
قسم به بوسه های اتشینت که شد برای زندگی بهونم .
. که با دلی شکسته امدم باز رهام نکن پیشم بمون ..نرونم
تو زندگی.. تو نوبهار عشقی من اون گلی شکفته در خزونم
تو این شبای سرده ناامیدی بیا که با تو گرمه اشیونم.
..تو اسمون بی کرانه ی عشق تنها ستارم تویی مهربونم
فکر میکنی غافلم از نگاهت ؟ بی خبری از اتش درونم
خوب می دونم یه روز میای سراغم دوستم داری ..دوست نداری بدونم
خلاصه چشم به راهتم یه عمره با تو مقیم شهر عاشقونم
وقتی تو نیستی من سلام عشقو واست گلم..با بوسه میرسونم
…منی که یه عمره دل به عشقت دادم یه روز نیاد تشنه بشی به خونم
…..این دیگه حرف اخره قشنگم با من بمون..هر چی بخوای..همونم