بیزاری

از این نفرینگاه خودساخته
از این عاشقان سخت دلباخته
از این تن دادن به بوسه پنهانی
از این لحظه های تلخ شیطانی
– بیزارم-


از این کوچه های تاریک گونه اش
از این خنده های بیمارگونه اش
از این سرمای دستهای خالی
از این حرف های پوچ پوشالی
– بیزارم-


از این فریادهای تیره گون
از این قصه های واژگون
از این شاعران غزل فروخته
از این کاسبان تن فروخته
– بیزارم-


از این شبهای سرد بیداری
از این رنج کابوسهای تکراری
از این دیوارهای غم ساخته
از این قفسهای شب ساخته
– بیزارم-


از این مرگ شعرهای ناخوانده ام
از این قلبهای پشت سر مانده ام
از این بغض سرد صدساله ام
از این حبس یار هم پیاله ام
– بیزارم-


از این شهر و آلودگی هایش
از این آهن و سنگ و فرسودگی هایش
از این نسل پیر شورانگیز
از این فصل پاییز شرانگیز
– بیزارم-


از این نفرت من ز دلداری
از این رفتن تن به بیگاری
از این یأس و نومیدی هایش
از این ترس و بی قراری هایش
– بیزارم-


از این عربده های گاه گاه
از این نفسهای پر آه
از این نگاههای پرتحقیر
از این کلامهای پر تزویر
– بیزارم-

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/1667کپی شد!
1010
۱۱

  • سمیه سجودی ( نیاز ) سلام زیبا بود . ممنون @};- @};-
  • سروش محمدی سلام ترانه ی شما رو خوندم. با وزن و آهنگش مشکل داشتم، خوندنش رو برام سخت می کرد.
  • سعید نوراللهی من توی نقد دوست دارم که بی پروا باشم چون اگه نباشم فکر می کنم که ظلم کردم جناب نجات فر راستش مضمون اثر نشون میده که بعد یه شکست و بد اوردن نشستین این کار رو نوشتین در ضمن این که این کار هیچ جوره اسم ترانه رو نمیشه روش گذاشت و یه جورایی نزدیک به تصنیفه اما «بیزارم» و هنرمندانه و هوشمندانه استفاده نکردین یاد شعری از خودم میفتم که سعید بیابانکی داشت نقد میکرد گفت: تا صبح هم میشه ادامه ش داد که با بی انصافی گفته بود بگذریم. این «بیزارم» شما هم یه همچین حکمی داشت پشت هم هی 4مصرع اوردین و آخرش با بیزارم بستین بیشتر مطالعه کنین مخصوصن کارهای قیصر امین پور را پوزش می خوام که صریح نقدتون کردم بدرود @};-
    • سید پویا نجات فر درود دوست عزیزم ممنونم از وقتی که گذاشتید. این ترانه یا به قول شما تصنیف بر روی یک آهنگ راک نوشته شده و کلمه بیزارم چهار بار پایان هر چهار مصرع تکرار می شه. نقد دومتون درسته قبول دارم که باید ترانه پایان بندی خوبی داشته باشه و جای کار داره.خیالتون هم راحت دوست نازنینم من ترانه سرایی قسمتی از فعالیتم است و مطالعه به اندازه ی کافی دارم آن هم روزانه...باز هم ممنون که وظیفه ام را به من گوشزد کردید.این که من بخواهم مثل گذشتگانم یه قالب تکراری به آثارم بدم نتیجه اش می شود این چیزی که در کار بسیاری از دوستان می بینیم فقط تکرار تکرار تکرار.. به بنده هم حق بدهید کاور کردن ملودی کار سختیست. پاینده باشی و شاد @};-
  • رضا ارشلو از اون مدل ترانه های درگیر کننده =D> لذت بـــردم دوست من ....
  • مهدی عطاران زیبا بود.
  • پرویز کدخدایی سلام... احساستان پاینده .... زیبا بود دوست عزیز.. بدرود @};-
  • مهسا پهلوان درود.خواندمتان.زیبا بود.بیشتر شعر بود تا ترانه...وزن متفاوتی داشت.سپاس.با احترام.مهسا @};-
  • سید حامد سید کریمی salam dooste man zibao ravan afarin movafaq bashi @};-
  • مریم جلائی سلام جناب نجات فر شعر زیباتون به دلم نشست بیزاری قشنگی بود @};- @};-