چمدونتو بردار
طعم اون لبهای تلخت
هنوز هم روی لبهامه
دروغ ها و فریباتم
شریک بغض و غم هامه
تنفرم از این جمله ست
اینکه منم دوست دارم
اینکه تو شب های منی
تورو دارم غم ندارم
شُک اون لحظه که دیدم
تورو با مرد غریبه
بدترین حالت من بود
همه حرفات یه فریبه
قاب عکستو شکستم
تا خیانت رو نبینم
خوب بدون به پای حرفهات
دیگه هیچوقت نمیشینم
خونه ، بوی نفرت میده
تا وقتی که تو اینجایی
چمدونتو بردار و …
برو هر جا که دوست داری
 
				 مجید صادقی	
			
			=D>  =D>
مجید صادقی	
			
			=D>  =D>		
	
	 محمد حسین بصیری	
			
			درود حست قشنگه! ریتم و قافیت بعضی جاها میلنگه! دو بار از واژه های تنفر و تفرت استفاده کردی هر دوبار سکته ایجاد شده یه چی جاشون بذاری بهتر میشه  سبز باشی
محمد حسین بصیری	
			
			درود حست قشنگه! ریتم و قافیت بعضی جاها میلنگه! دو بار از واژه های تنفر و تفرت استفاده کردی هر دوبار سکته ایجاد شده یه چی جاشون بذاری بهتر میشه  سبز باشی		
	
	 پنجاه درجه
پنجاه درجه قصه ی باغ
قصه ی باغ بی خیالت شدم
بی خیالت شدم