ماهی آزاد

هوای اینجا وارونَه‌س

به ابرِ تیره مشکوکم

توی قحطیِ اکسیژن

اسید می‌باره روم نم‌نم

 

مثِ کُنسروه این روزام

همش تنگی-نفس دارم

پر از دودم پر از سرفه‌م

پر از دودکشه افکارم

 

ما یه گله ماهیِ آزادیم

دست و بالمونو کوتا کردن

ما توو موزه‌ تاکسیدرمی‌ شدیم و

توی قیر فرو شدیم تا گردن

وقتشه تا نعره‌ی نهنگ دَرآد

ماهیا رُ رَم بِده تا دریا

ما باید به خونَه‌مون برگردیم

آخه دریاس، خاکِ اجدادیِ ما!

بیا ساعتو ببند روی مُچَ‌م

ماهیا لحظه‌شماری می‌کنن

باله‌هامو پس بگیر از موزه

واسه کوچ، انگُش‌نگاری می‌کنن

 

مَنِ صد درصده مُرده

که از بد بدتر آوُرده

منِ توو قیر چسبیده

منِ از هر طرف خورده

 

باید، آب‌شُشو بردارم

باید رَد شَم از این کابوس

هوای اینجا آلودَه‌س

می‌خوام برگردم اقیانوس.

 

#مهدی_دمی‌زاده

#مهدی‌دمی‌زاده

#بارون_اسیدی #آلودگی_هوا #کوچ #اقیانوس #بارون #محیط_زیست #آلودگی #تنگی_نفس #ماهی_آزاد #تاکسیدرمی #دریا #خاک_اجدادی

#بوک‌مارک #بوک_مارک #پادکست_بوک‌مارک #پادکست_بوک_مارک

 

📝 پ.ن:

تصویر در واقع یه ماهی اسباب‌بازیه که روی آسفالت کوچه افتاده بود و سوژه‌ی عکسم شد و بعد ویرایشِ‌ش کردم.

 

کانال تلگرام اشعار، نوشته‌ها و پادکست‌ها:

https://t.me/MehdiDamizadeh

صفحه اینستاگرام:

https://www.instagram.com/mehdi_damizadeh

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/118312کپی شد!
7

مطالب پیشنهادی