خیال
منم و خیال با تو
تو سکوتِ کوچهیِ شب
بغض بارون، توی چشمام
یه دعا نشسته بر لب
تو میری شاید دوباره
رنگِ خورشیدُ بیاری
روی زخمِ خیسِ دنیا
مرهمِ امید بذاری
هر قدم بدون دستت
بین مرگ و انتظاره
هر کجا باشی می دونم
قصه باز ادامه داره
من هنوز به اسمِ چشمات
یه غزل، شکسته دارم
هر شب از مسیر دیروز
با خودم زمزمه دارم
قصه ای که با تو میشه
معنیِ تمومِ دنیا
نفسِ ترانه داره
کنج آرزوی فردا
پنجاه درجه
قصه ی باغ
بی خیالت شدم