ترانه

تسلیت

توو آیِنه یه جوونو می‌بینم

که اندازه‌ی صد سال پیر شده

غما رو دوشش فرو‌ ریخته، ببین

اونى که ارج داشت، چقدر حقیر شده


دست می‌کشم بینِ موهاى سرم

تارِ موهاى سفیدو می‌کَنم

همه‌ی راها به روم بسته شده

من دارم به سیمِ آخر می‌زنم


تسلیت قلبِ صبورم، تسلیت

هق هقِ از راهِ دورم، تسلیت

به لحظه‌ی آخرِ تلاشِ من

تا شکستنِ غرورم، تسلیت


جز صداىِ تیک و تاکِ ساعتم

هیچ صداىِ دیگه‌ای نیست تو سرم

لحظه‌ها، ثانیه‌ها یکی شدن

تا بگن من از همه تنهاترم


نورى به اتاقِ من نمى‌تابه

گلای نرگسم، انگار پژمرده

دیگه روشنایى معنى نداره

توو جایی که صاحب خونه هم مر‌ده


تسلیت قلبِ صبورم، تسلیت

هق هقِ از راهِ دورم، تسلیت

به لحظه‌ی آخرِ تلاشِ من

تا شکستنِ غرورم، تسلیت

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/118136کپی شد!
28