ترانه

سرزمین من

یه هجایِ کهنه‌ام

تو دلِ ترانه ها

یه ضمیرِ بی‌فروغ

واسه عاشقانه ها

 

رو لبم مُهرِ سکوت

دورم از ذکر و دعا

آشیونِ گلّه‌مو

برده بادِ بی حیا !

 

نفسم گرفته از

این همه گرگ و کلاغ

سرزمینِ من شده

دیگه هم قدِ اتاق !

 

آسمونم خالیه

از ستاره و شهاب

چشمه‌هایِ آرزوم

خونه کردن تو سراب

 

تو رگم به جایِ خون

غم و غصه جاریه

تویِ فالِ من همش

یه سگِ شکاریه …

 

نفسم گرفته از

این همه گرگ و کلاغ

سرزمینِ من شده

دیگه هم قدِ اتاق !

 

منان اکبری

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/118110کپی شد!
37