#پنآه جان من باش
شب آرزوها ☃️
ی بداهه، بی حاشیه ، بدون وزن و قافیه
رفته بودم که نان بخرم
گرم بود، به یادت افتادم
لقمه لقمه اش رو بوسیدم
باز من، به جانت افتادم
بغض، اشتهای من رو گرفت
شانه ام تکان تکان می خورد
هرچه بیشتر از تو کم میشد
کوچه سمت دیگری می برد
من،قبول،، زیاده خواه بودم
عمر من هم اینطور سر میشد
هر چقدرم نگآه میکردم
چشم من گرسنه تر میشد
منتظر بودم آرزو بشوم
داشت ساعت از نیمه رد میشد
من همیشه عاشقت بودم
کاش زودتر نوبتم میشد
#آدم_برفی ☃️