ناکام

با سلام خدمت دوستان . این ترانه قبلا بارگذاری شده بود . یک بند بهش اضافه شده و دوباره منتشر شد. منتظر نگاه های قشنگتون هستم

دارم راهم و بی تو گم میکنم

دارم خسته میشم از این فاصله

اینه حال و روز یه دیوونه که

عقب مونده بدجور از قاقله

 

بذار سر بذارم روی شونه هات

بذار خستگی هام و کمتر کنم

ببین بوی غربت میدن لحظه هام

نذار بوسۀ مرگ و باور کنم

 

دیگه آینه هام رو می گیرن ازم

دیگه خنده از یادِ لبهام رفت

یه روز میزنن توی اعلامیه م

اونی که دوسِت داشت ناکام رفت

 

یه روز میگن این شاعر پاپتی

که یک عمر دردات و با جون خرید

توی آخرین مصرع یک غزل

نفسهایِ آخر رو بی تو کشید

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/116366کپی شد!
350
۶

  • عباس مقدم درود بانو مرسده ی عزیز.عاشقانه ی زیبا..همه فهم و در عین حال تامل برانگیزی بود و از خوندنش لذت بردم.سبز بمانی دوست من
  • عليرضا عباسي سلام خانم عباس زاده ی عزیز/ ترانه تون شروع خوبی داشت من اعتقادم براینه که شروع خوب یه اثرمیتونه برای جذب مخاطب خیلی موثرباشه /با اینکه کاررو بازنویسی کردید اما چون ترانه ی کوتاهیه یه چند مصرع ترجیع بند نیازداره .وبذار سر بذارم روی شونه هات/ وقتی میگید بذار ... انگار شخصی که ازش صحبت میکنید هنوز وجود خارجی داره و شمارو ترک نکرده/یه پیشنهاد / بیا سربذار....بیا خستگی.../دیگه آینه هام رو می گیرن ازم/ استفاده از سوم شخص مفرد و نداشتن توضیحی براش دوراز تصور بود / یه پیشنهاد دیگه /دیگه آینه هام رو گرفتی ازم/روزو روزگار خوش...
    • حامد تقی خواه سلام روز و روزگارتون خوش ، از وزن کار که خب میشد تا حدودی بهتر کار بشه و خروج های متعددی داشت که بگذرم حس خوبی توی کار جاری بود ، یه اشاره خوب به اکسپرتوفوبیا توی کار دیدم که نمیدونم آگاهانه بوده یا نه ، اگر آگاهانه بوده که جا داره برای این اشاره ایستاده تشویقتون کنم ، موفق و پایدار باشید، دوست دارم بیشتر ازتون بخونم
      • mer3de سلام جناب تقی خواه عزیز . ازتون ممنونم بابت توجه و لطفتون. راستش سالها پیش یک پای ثابت آکادمی بودم. سعی میکنم دوباره با قدرت بیشتری حضور داشته باشم
    • mer3de سلام جناب عباسی عزیز . ممنون از توجه تون . در مورد بذار سر بذارم .... منظور از بذار نوعی خواهش برای برگشت و ادامه رابطه هست در مورد دیگه آینه هام رو میگیرن ..‌ فکر میکنم درست متوجه منظورم نشدید. منظور اینه که آینه ها از من روگردانن و‌چشم تو‌چشم نمیشن .در واقع منظور بی حوصلگی متکلم از نگاه کردن خودش توی آینه ها هست نه اینکه کسی اونها رو از من میگیره باز هم از محبت و توجه شما ممنونم