گمت کردم
کجایی که هر ساعت و ثانیه
کجایی که هر ساعت و ثانیه تو هر لحظه ای آرزو می کنم
گمت کردم
کجایی که هر ساعت و ثانیه
تو هر لحظه ای آرزو می کنم
کجایی که در شعرهایم تو را
برای خودم جستجو می کنم
اگر لحظه ای پشت این پنجره
واسه من تو چشماتو تر می کنی
ولی من واسه درد این غصه ها
همه قصه های تو سر می کنم
اگر از همه واژه ها رد بشی
دوباره تو را من صدا می کنم
اگر خواستی تا رهایم کنی
ببین با خودم من چه ها می کنم
مث خنده ی تلخ پشت نقاب
مث گریه ی بی ثمر روی پل
مث بغض در ابتدای سکوت
مث قطره ی اشک بر روی گل
کجایی عزیزم گمت کرده ام
میان همه خاطرات محال
یه ترسی همیشه ته قلبمه
که پیدات کنم لابه لای خیال