دختر شیرازی ۱
یک ترانه ی طنز با لهجه شیرین شیرازی تقدیم به شما خوبان
( حِسّش نیست )
دوس دارم عاشق شم ولی
انگار ..حسش نیست
دستامو بگذارم توو دستِ
یار … حسش نیست
از درد دوریش مثلِ این
دیوونه ها ..باشم
هی سر بکوبم به در و
دیوار .. حسش نیست
استوری غمگین
بذارم و بخونم توش
آهنگی از فرهاد
با گیتار .. حسش نیست
غم ناله های عاشقانه
سر بِدم واسش
هرشب با این چشمای
شب بیدار.. حسش نیست
راستش یکی هس پیله
کرده ..دوستم داره
میخوام بگم : دست از
سرم بردار..حسش نیست
هر شب باهام چت میکنه
هی شعر میذاره
بعد میگه عکساتو برام
بگذار..حسش نیست!
اول میگفت با روسری
حالا میگه سر لخت
باید بدم کم کم بهش
هشدار..حسش نیست
دوس داره با هم زیر
بارون همقدم باشیم
اما نمیرم.. آخه
بی سیگار حسش نیست!
عامو برام حالی نمونده
عاشقی تعطیل
رفتن توو این بیراهه ی
دشوار..حسش نیست
ما دخترای چشم درشته
ناز شیرازی
حالی نداریم پس نکن
اصرار ..حسش نیست!
تنها توو خوابه که قشنگه
عشق..پس کاکو
میرم بخوابم آخه
جز این کار..حسش نیست
روزا رو باید چُرت زد
تا خستگی دَر رِه
شب هم که غیر از خواب
لاکردار..حسش نیست !
شاعر :
( عباس مقدم )