چه بی‌مقدار می‌گریم

چه بی‌مقدار می‌خندم

همیشه گریه می‌کردم، ولی این‌بار می‌خندم!

برای ناشتای گشنه ی سیگار می‌خندم

به کار بی‌غش ده ماهه‌ی بی‌عار می‌خند

 

برای خنده‌های خود دلیلی مستند دارم

به جرزی که شکفته در دل دیوار می‌خندم

 

به لیلیّ خیابان گرد مشغول خرید شبب

به مجنون حساب و درهم و دینار می‌خندم

 

به انبوه فضای مرگ ارزش‌های انسانی

همیشه گریه می‌کردم، ولی این بار می‌خندم

 

صدایی‌در‌فضا‌پر شد،‌چرا این گونه می‌گریی

به مختاری که خندید از سر اجبار می‌خندم

 

برای عاقل دیوانه‌ی مال و مقام و نام

به حال آن به ظاهر سالم بیمار می‌خندم

 

به دنیای پر از قانون دست آموز آدم‌ها

به‌مأموری‌که‌می‌گفت،‌آخرین اخطار، می‌خندم

 

به رفت و آمد ممتد، در این بازار مکر آلود

به ترفند شگرف مردم مکّار می‌خندم

 

به مدهای تمسخر بار بی مفهوم ویترین‌ها

به رنگ سال و طرح پالتوی چین دار می‌خندم

 

برای غافلانی که بر این احوال سرگرم‌اند

به خواب پر گران مردم بیدار می‌خندم

 

گهی در تلخی بی‌حد، به انکار حقیقت‌ها

گهی آسوده و آسان، گهی دشوار می‌خندم

 

گهی بر خنده‌های تلخ این ابیات می‌مانم

خودم هم مثل بعضی‌ها به این اشعار می‌خندم

 

چرا با من نمی‌خندی، تو ای دلدار د

به بیدل گشتن عاقل‌ترین دلدار می‌خندم

 

نگاهم می‌کنی دائم، ملامت می‌کنم خود را

تو سرگرمی به کار خود، من بی کار می‌خندم

 

ورم در صورت سرخم، ز «خندان‌درد» می‌میرم

ولی پشت نقاب سبز خود انگار می‌خندم

 

به یاد روزهای خوش که در پیچ زمان گم شد

به یاد روزهای رفته‌ی غم بار می‌خندم

 

در این صد ضلعی قسمت ندیدم نقطه‌ای تو پر

به سهم خود از این نوک تیزی پرگار می‌خندم

 

 

در آخر قصه گو خوابید، کلاغ قصه راهی ماند

به جای آن کلاغ خسته، طوطی وار می‌خندم

 

 

به جمع عاشقان و جاهلان و عالمانِ دهر!

به هر جمعیتی، بی‌پرده در انظار می‌خندم

 

ولیکن خوب می‌دانم به چشم عاقلان شهر

چه بی‌مقدار می‌گریم، چه بی‌مقدار می‌خندم

 

https://www.academytaraneh.com/115739کپی شد!
368
۶

درباره‌ی حمید اسم خانی

https://www.academytaraneh.com/author/takderakht/ /یک زمانی بود خودهای حقیقی در دل خود داشتیم بس به ذهن خویش کدهای مجازی کاشتیم.. .... این دومین پروفایل بنده است، چرا که رمز و راز پروفایل قبلی ام را فراموش کردم و پیدا نشد که نشد... https://www.adinehbook.com/gp/product/6009030163 https://www.aparat.com/v/ia2SO .

  • mreza.irani123456@gmail.com سلام دوست عزیز، بسیار هم عالی ...ولی این روزای سرعت و اطلاعات ژورنالیستی مخصوصا برای نسل جوان , خیلی آدمای کمی پیدا میشن که برای ترانه ها و شعر های طولانی وقت بزارند...من یه رمان 200 صفحه ایی نوشتم اینقد انتشاراتی گفت کمش کن که فعلا از انتشارش پشیمون شدم.براتون آرزوی موفقیت دارم.
    • Takderakht666 سلام ممنون از نظر مؤثرتون. بله همینطوره. اتفاقا واسه همینه سبک «مینی‌مالیستی» خواسته یا ناخواسته زاده شده. دقیقا زدید تو هدف. اتفاقا ایجاز زبردستانه جواب میده. مخصوصا تو زمینه‌ی داستان. امتحانش کنید. پاینده باشید و قلمتان سبز و مانا ?
  • gelauol2005 درود بر شما جناب اسم خانی عزیز ، بسیار منسجم و زیبا بود و به دلم نشست آفرین بر طبع لطیف شاعری که اینچنین قلم فرسایی می کند ، پیشنهادی دارم اگر تعداد بیت ها را کمتر کنی شاید تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد ، منتظر کارهای جدید شما هستم ، تابنده بمانی و برقرار
  • حامد تقی خواه سلام حمید جان خوندم و لذت بردم جسارتان پیشنهادی دارم بجای اون "برای " مطلع میتونست بشه : به مرد ناشتای گشنه سیگار میخندم / سلامت باشی برادر خوش ذوقم