تکرار من
تکرار من
پاییزه غمگین
پایانه آذر
کبریت نمدار
سیگار آخر
اصرار و اصرار
سرخی ی انگشت
باران بی وقت
امید را کشت
پرتاب کبریت
پرتاب سیگار
در جوی آب و
بر پشت دیوار
او کفر میگفت
من میشنیدم
با جیغ ترمز
من لب گزیدم
می دیدم او را
در آن خیابان
از روی ویلچر
بر روی ایوان
آن مرد خونین
تکرار من بود
تصمیمِ ترک
سیگار من بود