چاه
چاه:
شاعر: نیما طباطبایی
میکشه دردو از تنم بیرون
لمسِ شیرینِ اولین آغوش
و چشایی که رنگِ من داره
میمکه گریههاتو آغوشم
تو چقد شکلِ خندههای منی
شکلِ لبخندی که دهن داره
کفترِ جلدمی و بیتشویش
طرفِ آسمون هُلِت میدم
دخترم تاب تاب عباسی
خودتو لوس میکنی و میگی
مامانی، بستنی قیفی میخری؟
رگِ خوابِ مامانو میشناسی
آخ بگردم چه زود بزرگ شدی
داری میری کلاسِ موسیقی
رنگِ موهات چقد شبیهِ منه
موهایی که برات میبافمشون
تو چقد شکلِ خوابهای منی
شکلِ رؤیایی که صدام میزنه:
مامانی، بستنی قیفی میخری؟
آخ پولام کو؟ جیبم سوراخ شده
فک کنم توی راه افتاده
کاش میشد بگم حقیقتشو
جیبِ ماها یه عمره سوراخه
ماهمون توی چاه افتاده
رگِ افکارو میزنه جیغت
«چی شده؟ پشتتو چرا کردی؟
عیب نداره؛ گوشیتو دزدیدن؟
برمیگردی و وای میبینم
با یه بطری اسید، چشماتو
همهی زندگیتو دزدیدن
بعدِ تمرینِ مرگِ تدریجی
بعدِ تعبیرِ تلخِ این کابوس
نمیبخشی مامانو میدونم
زندگی خیلی سرده هستی من
پتوی نیستیو کنار نزن
من تو گوشت لالایی میخونم
کانال تلگرام من: t.me/sheraneh2