تاکی
تاکی
تاکی
….
تاکی تورا و وسوسه ها را اسیر تر؟
یعنی از اینکه هست… دلم نا گزیر تر؟!
ترجیح میدهم که خودم باشم و خودم
حتی از انزوای خودم گوشه گیر تر
ترجیح میدهم که بمیرم کنار خود
از مرده ی کنار خیابان فقیر تر !
در خود به خواب با تو نبودن فرو روم…
در سرد خانه های شبی سرد و دیر تر
بر سنگ سنگ خاطره هایت لگد…شوم
در خلوت پیاده رویی سر به زیر تر
در خلوتی که میرود و دور میشود ـ
از (تو)…منی که از همه (من) ها ضمیر تر ـ
ترجیح میدهد که خودش باشد و خودش
تنها تر و
غریبه تر و
گوشه گیر تر