تنهایی
توی دستام توی چشمات ،
رنگ تنهایی نشسته
چهره ی یه مرد دلتنگ
قصه ی یه زن خسته
شب عبور کرد و سیاهیش
توی سرگذشت ما موند
شعر رفتنو بلد بود
توی گوش ما دوتا خوند
حالا من شب سیاهم
حالا تو تصویر رویا
کاشکی این غربت ماتم
برسه به جشن فردا
کاشکی قصه ی منو تو
ناتموم نمونه اینجا
رنگ کابوسو گرفته
بی منو تو قصه ی ما