تنهایی

توی دستام توی چشمات ،
رنگ تنهایی نشسته

چهره ی یه مرد دلتنگ
قصه ی یه زن خسته

شب عبور کرد و سیاهیش
توی سرگذشت ما موند

شعر رفتنو بلد بود
توی گوش ما دوتا خوند

حالا من شب سیاهم
حالا تو تصویر رویا

کاشکی این غربت ماتم
برسه به جشن فردا

کاشکی قصه ی منو تو
ناتموم نمونه اینجا

رنگ کابوسو گرفته
بی منو تو قصه ی ما

https://www.academytaraneh.com/115315کپی شد!
95
۵

  • حامد تقی خواه بعد سالها گذر به اینجا افتاد چند نکته بیان میکنم امیدوارم کمکی بکنه فکر میکنم باید دایره واژگان تون رو افزایش بدید قافیه ها هنوز جای کار داره وزن عروضی هم بدرستی رعایت نشده بود در حالی ک میشد با کمی تجربه بیشتر رفع مشکل کرد مثلا شب عبور کرد بشه شب گذر کرد و موارد دیگه که فعلا نمیخوام در کامنت اول بعد سالها بیان کنم در کل چهارپاره سرودن تصاویر قوی و دایره واژگان بهتری میطلبه پاره سوم در چهارپاره مهترین مصرع هست که حکم یه چاشنی بمب رو داره که در چهارمین پاره باید مغز مخاطب رو متلاشی کنه عذر میخوام ولی چنین صلابتی کار نداشت نکات مثبت هم ارتباط عمودی خوب و احساس نسبتا قوی بود شادزی
  • عباس مقدم درود بانو ربانی عزیز ساده و لطیف و البته غمگنانه سرودید زیبا مثل همیشه بودنتان مایه دلگرمی ست سبز بمانید
  • سعید غلامی درود🌹🌹🌹