بدرود
چرا اینگونه خود را در غمت محدود می کردم
«بدرود»
چرا اینگونه خود را در غمت محدود می کردم
تمام زندگی را در فراقت دود می کردم
تو می رفتی و دنیا را به کامم تلخ می کردی
و من در ماتمت مُردم و گویی سود می کردم
مرا از خاطرت بردی و از دنیای من رفتی
من این دنیای بی عشق تو را نابود می کردم
خودم را بی تو گم کردم و از شهر خودم رفتم
خودم را از خودم با خشم و غم مطرود می کردم
تو را در لحظه ای دیدم که درگیر خودت بودی
و من خود را میان رنج و غم مفقود می کردم
دگر چیزی نمی ماند از این دنیای بعد از تو
و من با چشم های تر شبی بدرود می کردم
الهه میلانی مقدم