چشمانِ تو
چشمانِ تو دریاست، دستانِ تو صحراست، تفتیده و شیداست،
(داغ است، گرم است، گرمایِ تو گیراست)۲
گیسوی کمَندَت، بالایِ بُلَندَت، لبخندِ چو قَندت،
(شَهد است عسل است شیره ی اَفراست)۲
غَرقِ نگاهت شدم، اَسیرِ دامَت شدم، محوِ کَلامت شدم،
( ای وای شِکارَت شدم)۲
من گُمشده ام در خَمِ آن زُلفِ سیاهت، مَهتابِ رُخَت، جامِ لبانت.
می سوزم از عِشقت، از بویِ بِهشتت، خاکِستَرَم ای کاش، نِشینَد سَرِ راهت.
مَستی تو و مَدهوش، چون شَراب در جوش، مَن می رَوم از هوش، می سوزم از عِشقت، از بویِ بهشتت، خاکِستَرَم ای کاش، نشیند سَرِ راهت.
غَرقِ نگاهت شدم، اَسیرِ دامَت شدم، محوِ کَلامت شدم،
( ای وای شِکارَت شدم)۲