فکرِ سفر تا غربِ وحشی رفت و رامم کرد….

سرگرمِ دنیایِ عجیبِ آدما بودم
سمت نگاهم رو به اهدافِ خیالی بود
ماشین و خونه،فرشِ ابریشم،طلا،ویلا
میشد، ،،که هجرت رو به سمت غرب عالی بود…
هم و غمم شرکت زدن با اسم و با رسمم
هر شب بشینم هی دلارِ سبزه بشمارم
روی زبون این و اون اسمم رو بندازم
باید بتونم پرچم و بالا نگهدارم…
حتی نمازِ اولِ صبحم دروغی بود
چشمامو میبستم بت دنیا رو میدیدم
وقتی سلامِ سوم و تکبیر و میگفتم
مغرور بودم که خدا رو میپرستیدم!!
قرآن و میخواستم فقط با سوره هایی که
یادم بده راهی برای جذب ثروت رو
از آیه های حق مردم ساده میگذشتم…
اصلا یجورایی نمیدیدم حقیقت رو….
تو جمعِ دوستای صمیمی هرکی اقوامِ
صاحب نفوذی توی این پالونِ بی خر داشت
تو ذهن بیمارم رو تخت پادشاهی بود
از باقیِ دوستام تو قلبم جای بهتر داشت…
آره شبیه زالو و مور و ملخ بودم
آفت بجون هرچی قلب ساده و صاف
اصلا نمیدیدم کی هر شب سفره میندازه
کی تو زمستون با تحمل شال میبافه……
ویلا،طلا و فرش ابریشم یه رویا شد
فکر سفر تا غرب وحشی،رفت و رامم کرد
چشمم به چشمای قشنگی خورد و فهمیدم
دنیا به من رویافروخت و ساده خامم کرد…
چین و چروک صورت بابامو میدیدم
موی سفید مادرم اشکم رو در آورد
اصلا نفهمیدم چجوری عمرشون طی شد
کی لقمه روی سفره با خون جگر اورد
باید بزارم روی آتیشِ فراموشی
دیگی رو که تنها برای من نمیجوشه…
جبرانِ روزایی که رفتن سخته اما باز
کبریت و باید زد به فانوسی که خاموشه…

https://www.academytaraneh.com/115073کپی شد!
466
۲

  • عليرضا عباسي سلام رسول جان ترانه ی روونی بود و بیشتر به درد سریال های ماه محرم میخورد یه چن جا نیاز به اصلاح داره / دلار سبزه / اگه سبز نوشته بشه هم به معنی آسیب نمی رسونه و هم به وزن/ باید بزارم / بذارم / شاد و موفق باشی.
    • رسول آدینه سلام وادب بابا علیرضا تو که میدونی من شاعر نیستم فقط علاقه دارم به شعر وترانه چرا اینقد اذیتم میکنی ?حالا یه ز رو ذ بزارم چی میشه اخوی (شوخی کردم)خیلی ازت ممنون همیشه پای کاری و وقت میزاری و یادمون میدی آقا اون دلار سبزه وزن و بهم ریخته ولی معنا رو نه،چون واقعا دلار سبزه هست،برای خودش یه عرف تخصیصی در قشر برادران دلال هست تو تهران...ما که ندیدیم ولی از دلار بازا شنیدیم ???