تولد
به دنیا آمدم آن روز یا دنیا به من آمد؟!
شنیدم خوب! از بیرون صدای جیغِ زن آمد
به بی رحمی مرا بلعید دنیا با دهانی تنگ
و یا تف از دهانی تنگ بودم به جهانی سنگ
چه بودم؟ چیستم؟ باید چه باشم؟ پاسخی دارم؟
در این بازار رخ دادن، کجا نیمه رخی دارم؟
نبودم! نیستم! شاید نباشم! شک به خود دارم!
که مثل شیشه بی رنگم ولیکن لک به خود دارم
بسی آهِ دمادم از نبود و از نشد دارم
ز بس جوشیده اشکم از درون آهک به خود دارم!