تقسیم کن، تقسیم کن، قد قامتت رو…

وقتِ وضو عکسِ تو تویِ آینه خندید
خندیدی و باعث شدی یادت بیفتم
با دستِ تو پیشونی و دستامو شُستم
تکبیرهُ الاِحرام و با فکرِ تو گُفتم….
الحمدلله و که خوندم اومدی تا
با من بخونی قُل هُوَاللهُ احد رو
من بی نیازم از همه جز خاطرِ تو
باید بخونم با تو اللهُ صمد رو..
بعد از رکوعم تا تو سجده م، چشم بستم
حس کردم اینجا، پیشِ سجّاده م نشستی
ما روحِ واحد، تو دو تَن بودیم و هستیم
بی شک تواَم تو سجده با من چشم بستی…
من، چشمه مو از تو دلت سر در میارم
تو، کوهِ صبری قَد نکن،قَدِّ غمت رو
با من که خیلی وقتِ روی خاکِ سردم
تقسیم کن، تقسیم کن، قد قامتت رو…
حظ میبرم از لحظه هایِ بندگی مون
با من بخون بازم خدایِ روبرو ت و
تفسیر کن معنای خوبِ ربَّنا رو
تکرار کن، ذکرِ دل انگیزِ قنوت و…
تو لحظه هایِ آخرِ این عشق بازی
دعوت کن از تو پنجره لبخندِ ماه و
زانو بزن بامن بگو از عمقِ جونت
حمدِ خدا و، اَشهدُ ان لا اله و…
بعد از نمازم میری امّا مطمئن باش
یادت محاله لحظه ای از من جدا شه
ای بهترین همراهِ من جونت سلامت
اشکِ سلامِ آخرم مالِ تو باشه

https://www.academytaraneh.com/114995کپی شد!
405
۴
۱