...
ابر و چاه
...
تو حال بعد بارانی
تو را از دور می بینم
تو سحر رنگها هستی
کمان عشق رنگینم
تو مهتاب شب تاری
ستاره ساز آمینم
تو آن بالای بالایی و-
من پایین پایینم
تو مهر آسمان هستی و-
من گودالی از کینم
تو می دانی که آزادی و-
من میدانی از مینم
شکوه جشن و پاکوبی
سکوت سرد و خونینم
تو پروازی سبک بالی
سقوطی سخت و سنگینم
ولی دلخوش به تو هستم
ببار ای ابر تسکینم
تماشا کن مرا از دور
تماشا کن که من اینم…
همین! یک چاه خشکیده
مرا از دور می بینم
که گفت عباس معروفی
«من از نزدیک غمگینم»*
*مرا از دور تماشا کن، من از نزدیک غمگینم… «عباس معروفی»