حسِ دلتنگیات

منو پر کن از حس وابستگی
یه جورایی که از خودم دور شم
یه جورایی که پیش تو باشم و
به این عادت خوب مجبور شم

من اون آینه ام که میخواد دیده شه
بیا و چشاتو توو چشمام ببین
بهم فرصت عشقتو هدیه کن
بیا و غرورت رو بگذار زمین

نذار تو خودم باشم و دق کنم
منو پرکن از حس دلتنگیات
بیا و بشو روح آرامشم
بیا و نجاتم بده با نگات

نمی خام که خونه م رو ابرا باشه
می خام تو نگاهت زمینی باشم
نمی خام که افسانه باشم میخام
همین آدمی که میبینی باشم

دلم مهروموم شد فقط واسه تو
نمی خام به روی همه وا باشه
یه جورایی ساختم درِ قلبمو
فقط واسه چشمای تو جا باشه

مهشید شرافی زاده

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/114742کپی شد!
328
۴
۱
۲