خوشبختی ۲
یکی پیدا میشه توی زندگیت
که یه جورایی مَچِ با رویاهات
که شدیدن عاشق خنده هاته
وقتی که نباشی میمیره برات
یکی پیدا میشه عین خودته
مثه تو بارون و شعرو دوس داره
همیشه داره قمیشی گوش میده
مخصوصن شبا که بارون میباره
وقتی میگی جونم از پادرمیاد
حواسش به هیچکسی غیر تو نیست
تورو واسه ی خودت فقط میخواد
حواسش به هیچکسی غیر تو نیست
یه موقع عشق و نمی شناخت و حالا
باتو مثل پیرهنش یکی شده
قسمش اینه به جون هردومون
قبل تو عاشقی پوچ و بیخوده
وقتیکه غمگینه
منو نمیبینه
پیشم نمی شینه
قلبم میلرزه
بابودنش شادم
به دامش افتادم
منو که میخوادم
قلبم میلرزه…