ترانه شاد وخاص

یوسف کنعان

موج گیسوی توچون افشان شد
آسمان مست شد و باران شد
قطره اشکی که زچشمت بارید
رفت بالا و مه تابان شد
سرخوشم تاکه ببینم رویت
مست وبی تاب ببافم مویت
چه خوشم آن شب وشبهایی که
از خرابات بیایم سویت
?
باران،زده برکوچه یِ بی پایان
شده ام بی سر و بی سامان
باران،زده برکوچه یِ بی پایان
شده ام بی سروبی سامااااااان
چه خوشم نشسته ام در بَرِدلدارم
یارم
چه خوش امده ای به قلب بیمارم
من همیشه تشنه یِ لحظه یِ دیدارم
یارم
من تو(توی)سرزمین دلتنگی ات آوارم
توبیا در بَرِ من جانم
توشدی نورِ دوچشمانم
توبیایوسف کنعانم
تاگلستان بشودکلبه یِ احزانم
?
من که دلدارترینم ای یار
من وفادارترینم ای یار
نگذاریم که این فاصله ها
بین مابازبسازد دیوار

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/112623کپی شد!
360
۲
۱