بوف کور
خیلی وقته که دلم از همه چی سرد شده
خیلی وقته که باهام زمونه نامرد شده
.
مثل برفی که میشینه روی شیروونیه داغ
دارم آب میشم تو این گوشه ی تاریک اتاق
.
زندگی یه جور قمار هر دو سر باخته برام
دیگه اشکی هم نمونده تا بباره از چشام
.
چی بگم وقتی باید همیشه بازنده باشم
اگه زندگی همینه …نمیخوام زنده باشم
.
توی دنیایی که توش مهرو وفا جا نداره
اینجا یکرنگی و پاکی دیگه معنا نداره
.
ادما انگاری از آهن و از سنگ شدن
همه آلوده به صد حقه و نیرنگ شدن
.
من قناری بودم اما بوف کورم کردن
به گناه عاشقی زنده بگورم کردن
.
حالا من موندم و سایه ای که رو دیواره
سایه ای که مثل من از بودنش بیزاره!
.
دوباره یه (مرد تنها)داره هق هق میکنه
داره تو دفتر شعر بیکسیش…دق میکنه
-
سلام آقای مقدم. به سهم خودم ورودتون رو به آکادمی ترانه خوش آمدمیگم. انشاءالله حضورتون دراینجا باعث شادی ومسرت خودتون و دوستان آکادمی باشه. راجع به ترانه تون بایدبگم جزءترانه های خیلی خوبی بودکه ازتون شنیدم یا خوندم خصوصا که صادق هدایت رو یادم آورد. رای تقدیم شما. ((آرامش نصیبتان))
مطالب پیشنهادی