مجموعه پیکر سنگی (گم کرده ام)

گم کرده ام

گم کرده ام صحبتی ندارم گویی که کلمات راهشان را گم کرده اند نشانئ از دغدغه های روزمره در من نیست زیرا انها نیز مرا گم کرده اند ذهنم سکوت کرده است روحم به .....

گم کرده ام

صحبتی ندارم
گویی که کلمات راهشان را گم کرده اند
نشانئ از دغدغه های روزمره در من نیست
زیرا انها نیز مرا گم کرده اند
ذهنم سکوت کرده است
روحم به خواب رفته
نگاهم به سوی دگر بود
افسوس که انرا نیز گم کرده ام
در این بین احساسات را در بند کردم
وای بر من کلید رهایی انها نیز گم کردم
پاییز است
من گذشت زمان را گم کرده ام