عشق پنهونی

زمین برات اضافیه، وقتی که زندونی باشی وقتی برای عاشقت، یه عشق پنهونی باشی

بارون داره یواش یواش، از کوچه سر ریز می کنه

غم نبودنت داره، قلبمو لبریز می کنه

 

هوا پر از بی کسیه، وقتی تو پیشم نباشی

ماتِ تمومِ آدمام، وقتی تو کیشم نباشی

 

یادت میاد تو آسمون، به کهکشون سر می زدم؟

برای دیدن نگات، چجوری پر پر می زدم؟

 

کی مثل اون روزا برات از شاخه ها گل می چینه؟

کی مثل من خواب تو رو با صدتا رویا می بینه؟

 

همیشه حرف تازه ای، بینِ ماها بود، مگه نه!؟

همیشه عشق من و تو، بی انتها بود، مگه نه!؟

 

حالا که نیستی دل من، نای تپیدن نداره

حتی پرنده تو حیاط، حال پریدن نداره

 

حالا دیگه نه آسمون، نه کهکشون مونده برام

حتی نگات که می کنم، انگاری می گیره صدام

 

مگه یه روزی عاشقی کوچه به کوچه سر نزد !؟

مگه تمام دنیا رو، خونه به خونه در نزد !؟

 

شاهد عینی نمی خواد، خدا از اون بالا می دید

صدای قلب عاشقو، خودش از اون بالا  شنید

 

هی دل عاشقم چقد، داری تحمل می کنی

چقد داری به خالقت، دائم توکل می کنی

 

اون که تو رو شکست و رفت، طاقت انتظار نداشت

دل که زیاده ولی اون، یه قلب بی قرار نداشت

 

زمین برات اضافیه، وقتی که زندونی باشی

وقتی برای عاشقت، یه عشق پنهونی باشی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/108284کپی شد!
527
۲