اشعار مجنون

یه دریا شعر بی موجم،

که وزنم جنس بارونه

پر از شرجی افکارم،

که طغیانش یه قانونه

به ساحل میزنم اما،

به برگشتم امیدی نیست

به جز امواج سرگردون،

پناه دست ساحل کیست

از این آرامش مبهم،

حراسونم تو میدونی

تو داری ترس طوفانو،

تو گوش لحظه میخونه

ببین جغرافیای من،

شده شکل تن مرداب

یه خورشید جنس طاعونم،

شدم با سایه ها همخواب

سونامی از درون من،

شده زاییده انگاری

کنار ساعت برعکس،

شدم یک مرگ اجباری

تو این اوضاع وارونه،

غزل تو چاه می افته

از این چالش گریزونم،

از این احساس آشفته

فقط حرفامو باور کن،

منم شکل خودت هستم

منم با غصه و بغضم،

دخیل اشک و غم بستم

پریشونم از این تذویر،

دارم با لحظه میسازم

بلوغ ناب این شعرو،

به پای واژه میبازم

یه دریا وهم و تشویشم،

تو درد ترسو می دونی

تو نسل بغض مردابی،

که هم پرواز بارونی

https://www.academytaraneh.com/1078کپی شد!
1160
۱۳

  • کاترین امیری بی نظیره @};-
  • امید منتظری مرسی از حامد عزیز و همچنین امیر خان خودمون
  • امیر فلاحی تو دل برو @};- @};- @};-
  • سید حامد سید کریمی ziba va too del boro =D>
  • رضا منزوی سلام دوست خارج از تعارفات معمول که اینجا می بینم و گاهی آزار دهنده هم هست چند نکته رو خدمتتون عرض می کنم 1-به جز امواج سرگردون، پناه دست ساحل کیست "کیست"...دو گانگی زبان داره 2-حراسونم تو میدونی حراس؟؟؟املای درست این کلمه "هراس"هست 3-ببین جغرافیای من، شده شکل تن مرداب یه خورشید جنس طاعونم، شدم با سایه ها همخواب بین "جغرافیا"،"تن مرداب"،خورشید و طاعونی بودنش" و "همخوابی با سایه ها" هیچ گونه ارتباط زیبا و معنا داری که منجر به کشفی شاعرانه باشه برقرار نیست 4.شده زاییده انگاری در ترانه ی امروز اینگونه جابه جایی ارکان جمله که فقط به خاطر الزام وزن و قافیه هستند و نه برای ضربه و یا کاکردی خاص در کل کار چندان زیبا و مقبول نیستند 5-فقط حرفامو باور کن فقط حرفام و باور کن عذاب رفتنت کم نیست (روزبه بمانی) 6-پریشونم از این تذویر تذویر؟؟ املای درست این کلمه "تزویر" هست در کل در کارتون فضاهای خوبی خوندم که فقط حیف که با دستپاچگی و فقط محض نوشتن نوشته شده بودن ولی مطمئنم با مرور و دقت ترانه سرای خوبی خواهید شد
    • امید منتظری با تشکر از توجهتون جوابیه: 1.اشتباه املایی صرفا اشتباه در تایپ بوده 2.مرداب وقتی استفاده میشه یادآوار یک تالاب پر از تعفن رو یادآور میشه و سایه به رویه اون طنین اندازه.از گرمای بی حد خورشید که طاعونیست به همخوابگی تن داده شده 3.ترانه فرقش با دستنوشته ی نا موزون اینه که کلمات باید به گونه ای متفاوت جاری شن پس برخی جاها لازم که اینگونه نوشته شه 4.انسانها در رو تین صحبتهای روزمرشون هم گاهی به گونه ای از کیست یا همگونه ی این کلام استفاده میکنن پس چرا در یک ترانه هم میتوان گاهی این کار را کرد 5.اگر قرار باشد ما به تفکراتمان به دلیل اینکه شاید کس دیگری از واژه ای استفاده کرده اجازه ندهیم که کار کنه پس ننویسیم بهتره و این هم بگم که من این ترانه رو 2.5 سال پیش نوشتم و اون موقع حتی آقای بمانی را نمیشناختم و این اولین باره که به این مصرع توجه میکنم دقیقا در ترانه دیگری دارم که "نمیشه از کویری خشک مسیری تازه پیدا کرد/باید از قلب ماهی ها به دریا جاده ای وا کرد" که آقای صحرایی بد از 2 سال سرودن ترانه ی من مشابه اینرو برای حمید حامی سرود اما چون ایشون معروفترند پس ایرادی نداره؟نه ایشون هم کار منرو نخونده بودند اما اینرو گفته بودند و من هم خوشحال شدم که حداقل مشابه حرف من به گوش نردم رسیده با نهایت تشکر از انتقاداتتون حتما تلاشم رو خواهم کرد بهترین باشم
  • امید منتظری مرسی از شما بهمن عزیز
  • بهمن عشاق اميد عزيز متشكرم =D> @};-
  • امید منتظری ممنون دوست عزیز
  • محسن عبدلی کارت رو دوست داشتم موفق باشی
  • امید منتظری ممنون و سپاس بی پایان از شما دو عزیز
  • غزل منتظری ترانه ات را خواندم، با آن اوج گرفتم موفق باشی دوست خوبم @};-
  • عماد بهاری امید عزیز درود بر تو به واقع ترانه ی بسیار شیوایی بود قلمت را تحسین کردم درود بی پایان ====== @};- @};-