" معمــای تنهایی "
فراموش کردم چه راحت تو رو / تویی که همیشه به یاد منی
یه عمره تو رو خسته کردم ولی … / هنوزم کنارم قدم میزنی
***
یه جوری بهم خیره میشی نشه / تصور کنم پیش من نیستی
چه حال بدی داره دنیام که … / برای دلم، بهترین نیستی!
***
یه راهی به احساس من باز کن / که با تو، هوای دلم تازه شه
منو مبتلا کن به دردِ خودت / معمای تنهاشدن ساده شه
***
تو هرلحظه آغوش وا کردیو / همیشه از عشقت جدا بودمو
گذشتی از این رد شدن،تا کجا؟ / نبینی بدی های این آدمو؟
***
بهت قول میدم نشه بعد از این / یه لحظه هوات از سرم بپره
همینکه به فکر تو باشم فقط / زمان میشه راحت ترم بگذره
***
دیگه خستم از بدبیاری نذار / که بازم تو رو کم بیاره دلم
تو عاشق تری،پس کنارم بمون / نباید که این راهو تنها برم
***
من از قصد تنها شدم تا خودت / منو دربیاری از این بی کسی
مثِ آخرِ فصل سرمام که … / تو با خنده ی غنچه ها میرسی
***
تو هرلحظه آغوش وا کردیو / همیشه از عشقت جدا بودمو
گذشتی از این رد شدن تا کجا؟ / نبینی بدی های این آدمو؟