" دیداری از دنیا "
اسیریم توو یه دنیا که….فقط غریزه حکم فرماست
سلاح گرم تنها راه…. واسه تسخیر انسان هاست
جهان نزدیکه به مرز….فروپاشی اندیشه
که شلیک سمت یک کودک….نماد اقتدار میشه
توو چشم اندازشون جا نیست…. برای بچه های کار
فقط تنظیم میشه اهداف…. روی پیشبرد جنگ افزار
توو تعریف اصولِ بُرد…. نباید با وَفا باشن
که باید کاملا سازگار…. با “قانون بقا” باشن
جهان معتقده دیگه…. نباید عشق،هدف باشه
تو رأس هرم انسان….فقط خودشیفتگی جاشه
یه جا تکثیر آبادی….یه جا جنگ و غم و آسیب
یه جا یک شهر بازیچه اس….توو تست قدرت تخریب
فقط افسردگی مونده….محبّت سمت مرگ میره
به جای بوسه رو صورت….گلوله جای می گیره!
اگه قدرت تو باروته….اگه صلح،رفته توو رؤیا
هنوزم اشک هر مادر….تقدُّس میده به دنیا