داستان عاشقی

داستان عاشقیم از یه خواب شروع شد

ای کاش اون روز هیچ وقت شب نمیشد

 

میخوای برات بگم قصه ی عاشقیمو

قصه ی اون خواب های بچگیمو

 

باشه پس بشنو این راز زندگیمه

این داستان روزای دلدادگیمه

 

یه شب که نبودی تو سرم

تو باعث شدی از خواب بپرم

 

بعد اون هر دفعه میدیمت تو رو

بگیرم تو آغوشم محکم تو رو

 

 

حالا که گذشته سال های زیاد

میگفتم که ای کاش یه روزی بیاد

 

بگم عاشقت شدم، بمونی تو باهام

من دیوونه وار تو رو، میخوامت زیاد

 

 

ولی یه روز دیدمت با یکی دیگه

شکست این دلم یه دفعه ی دیگه

 

حالا اون رفته و من تنها شدم

دل کندم دیگه از همه جدا شدم

 

شیش سال انتظار چقد سخت بود

دیدی زندگیم بعد تو تلخ بود

 

بدون تو دیگه نمیکشم نفس

تو رفتی و دلم رو بردی تو قفس

 

 

حالا که گذشته سال های زیاد

میگفتم که ای کاش یه روزی بیاد

 

بگم عاشقت شدم، بمونی تو باهام

من دیوونه وار تو رو، میخوامت زیاد

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/107347کپی شد!
937
۲

  • mohamad reza درود بر شما اینطور که از ترانتون مشخصه , شما تازه کار هستید , پس قبل از هرچیزی بهتون پیشنهاد میکنم شعر و ترانه زیاد بخونید تا با ساختار و انواع وزن ها آشنا بشید احساساتون خوبه , شما میتونید با افزایش مطالعتون , ترانه های بسیار زیبایی بنویسید موفق باشید