نقدآقای رضا معظمی بر ترانه ی آقای بابک سلیم ساسانی
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
نمی دونه هیشکی چه آهنگیه
تو خونه بمون و درا رو ببند
که طوفانه، طوفان دلتنگیه
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
که حتی دل سنگو آب می کنه
داره دلخوشی ها رو می دزده و
شب عاشقا رو خراب می کنه
یه آهنگ آواره ی در به در
که تو کوچه ها نت به نت یخ زده
می تونی بفهمی از آشفتگیش
که دنبال ساز خودش اومده
چقد حس و حالش شبیه منه
که دنبال تو توو خودم گم شدم
با این خش که توی صدامه، فقط
خراشی روی قلب مردم شدم
یه آوازه خون غریبم تو شهر
که آوازش از حنجره ش پرکشید
یه دیوار سنگی شدم بعد تو
که از تو دلش پنجره ش پر کشید
تو تاریکی این شب پا به ماه
یه چیزی برام مثل روز روشنه
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
که سرچشمه ش از عمق قلب منه
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
تو باید بدونی چه آهنگیه
تو خونه بمون و درا رو ببند
که طوفانه، طوفان دلتنگیه…
با درود
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
نمی دونه هیشکی چه آهنگیه///جابجایی ارکان بدی نیست ولی ترجیحا سلامت ساختار حفظ شه بهتره
تو خونه بمون و درا رو ببند///ترجیح میدادم پنجره به جای در استفاده میشد.معمولا در بسته هست اما پنجرس که باز گذاشته میشه
که طوفانه، طوفان دلتنگیه
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
که حتی دل سنگو آب می کنه
داره دلخوشی ها رو می دزده و
شب عاشقا رو خراب می کنه///ب از هردو قافیه خارج از وزنه اما آزار دهنده نیست
یه آهنگ آواره ی در به در
که تو کوچه ها نت به نت یخ زده
می تونی بفهمی از آشفتگیش///با توجه به استفاده از نت در خط قبل اگه یه آهنگ آشفته باشه نمیتونه حسی رو منتقل کنه و به همین خاطر حس میکنم آشفته کلمه ی مناسبی برای آهنگی نیست که قراره حس دلتنگی رو منتقل کنه
که دنبال ساز خودش اومده
چقد حس و حالش شبیه منه
که دنبال تو توو خودم گم شدم
با این خش که توی صدامه، فقط
خراشی روی قلب مردم شدم
یه آوازه خون غریبم تو شهر
که آوازش از حنجره ش پرکشید///اینکه خوندن میتونه پرواز صدا از حنجره باشه اگر مد نظر مخاطب قرار بگیره دیگه معنای مرگ صدا رو برداشت نخواهد کرد.اینجا ایهام باعث کژتابی مخاطب میشه که بی شک ضعف در تالیف به حساب میاد
یه دیوار سنگی شدم بعد تو/// تشبیه کسی که عاشقه به سنگ اصلا مناسب نیست.اگه اسمی از سنگ نمیومد خیلی بهتر بود.
که از تو دلش پنجره ش پر کشید///پر کشیده فعل مناسب تریه برای هردو ردیف
تو تاریکی این شب پا به ماه///شب پا به ماه یعنی چی؟شبی که نزدیک روزه؟اگر از نظر نمادی بخوایم نگاه کنیم یعنی اتفاقای خوبی در راهه و فک کنم این با چیزی که مد نظر نگارنده بوده متفاوته
یه چیزی برام مثل روز روشنه
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
که سرچشمه ش از عمق قلب منه///استفاده از سرچشمه و رها کردن شو نمیپسندم.انتظار می ره که مولف از چیزی که جاری میشه یا چیزی که دلیل خوبی برای آوردن سرچشمه باشه حرف بزنه و بعد از کلمه ی سرچشمه استفاده کنه که کلمه تو کار ول نباشه.
یه آهنگ غمگین توی کوچه هاس
تو باید بدونی چه آهنگیه
تو خونه بمون و درا رو ببند
که طوفانه، طوفان دلتنگیه…/// فک نمیکنم هیچ عاشق دلتنگی خودش به معشوقه بگه دوری کن!اصرار به تو خونه موندن معشوقه با توجه به روند داستان به نظر منطقی نمیاد
__________________________
در کل کار روایت خاصی رو دنبال میکرد و مشخص بود مولف سعی در فرار از کلیشه داره و این به خودی خود خوب و ارزشمنده.اما در کل این کار اتفاق خاصی که بتونه هیجان احساسی مخاطب و مخصوصا مخاطب خاص رو اصطلاحن قلقلک بده وجود نداشت.
برای بابک عزیز آرزوی موفقیت میکنم.