نگردد پخته کس با فکر خامی (پروین اعتصامی)
نگردد پخته کس با فکر خامی
نپوید راه هستی را به گامی
تر توش هنر میباید اندوخت
حدیث زندگی میباید آموخت
ببید هر دو پا محکم نهادن
از آن پس، فکر بر پای ایستادن
پردن بی پر تدبیر، مستی است
جهان را گه بلندی، گاه پستی اس
پروین اعتصامی
رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی (زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران) شاعر ایرانی بود که از وی به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد شده است. اعتصامی از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی تحت نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان معاصر ایرانی بود که در شکلگیری زندگی هنری پروین و کشف استعداد و گرایش وی به سرودن شعر نقش مهمی داشت. او در بیست و هشت سالگی ازدواج کرد اما به دلیل اختلاف فکری با همسرش، از او جدا شد. پروین بعد از جدایی از همسرش مدتی در کتابخانهٔ دانشسرای عالی، به شغل کتابداری مشغول بود. پروین قبل از دومین نوبت چاپ دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه در سن سی و پنج سالگی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه، در آرامگاه خانوادگیاش، به خاک سپرده شد. زادروز پروین اعتصامی، (بیست و پنجم اسفندماه)، به عنوان «روز بزرگداشت پروین اعتصامی» نامگذاری شده است.
تنها اثر چاپ و منتشر شده از پروین، دیوان اشعار اوست؛ که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالبهای مثنوی، قطعه و قصیده میشود. پروین بیشتر به دلیل به کار بردن سبک شعر مناظره در شعرهایش، معروف است. شعرهای پروین قبل از چاپ به عنوان کتاب، در مجله بهار و «منتخبات آثار» از هشترودی و «امثال و حکم» از دهخدا، چاپ میشدند. موفقیت اولین چاپ دیوان اشعار او، باعث شد تا این کتاب برای چاپهای بعدی آماده شود.
پروین اعتصامی از پیروان «جریان تلفیقی» است. مضامین و معانی اشعار پروین، توصیفکننده دلبستگی عمیق وی به پدر، استعداد و شوق فراوان او به آموختن دانش، روحیه ظلمستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستمدیدگان است. اشعار پروین اغلب از حوادث و اتفاقات شخصی و اجتماعی خالی اند. در میان اشعار او، شعری وجود ندارد که با کمک آن بتوان صراحتاً شخص شاعر را شناخت. شعر پروین از دیدگاه طرز بیان مفاهیم و معانی، بیشتر به صورت «مناظره» و «سؤال و جواب» است. در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این لحاظ در میان شاعران فارسی مشهور کرده است. این مناظرهها نه تنها میان انسانها و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیاء – از قبیل سوزن و نخ – نیز اتفاق میافتد و پروین در بیان مقاصد خود از هنرهای «شخصیتبخشی» و «تخیل» و «تمثیل»، استفاده بسیار کرده است.
منبعشناسی
دربارهٔ زندگی پروین اعتصامی، کتابهای فراوان، آثار و مقالات مختلفی آمدهاست. این آثار در طی سالهای پس از مرگش و همچنین قبل از آن، توسط افراد مختلفی نوشته شدهاست.[۳]
منابع دست اول برای شناخت زندگی پروین اعتصامی، کتابها و اسناد منتشر شده از خانواده و نزدیکان اوست که از میان آنها میتوان به «تاریخچه زندگانی پروین اعتصامی» اثر ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین، اشاره کرد. از دیگر منابع دست اول، میتوان به کتاب «مجموعه مقالات و قطعات و اشعار» اشاره کرد که یک سال پس از مرگ پروین نوشته و در سال ۱۳۲۳، برای نخستین بار چاپ شده است.[۴] همچنین به دلیل اینکه شعرهای پروین در قالب مناظره و با زبانی صمیمی و کودکانه هستند، نویسندگانی مانند مهناز بهمن که نویسنده برای گروه سنی کودک و نوجوان هستند، زندگانی پروین را در قالب کتاب نوشتهاند.[۵]
منابع دیگر برای شناخت زندگانی پروین عبارتند از دائرهالمعارف بزرگ اسلامی[۶] اثر علیاصغر دادبه، با چراغ و آینه اثر محمدرضا شفیعی کدکنی[۷] و «دائرهالمعارف کودکان و نوجوانان»[۸] اثر قاسم قالیباف؛ که فقط در بخشهایی از خود به شرح زندگی پروین پرداختهاند. مقالات زیادی نیز در مورد شرح زندگی پروین وجود دارد نظیر مقاله پروین اعتصامی نوشته غلامعلی حداد عادل است که در دانشنامه جهان اسلام منتشر شده است.[۴] همچنین مقدمههایی که برای دیوان پروین اعتصامی نوشته شدهاند نیز بخشهایی از زندگینامه وی را نگاشتهاند که از مقدمههای مشهور دیوان پروین، میتوان به مقدمهٔ چاوش اکبری برای چاپ سوم[۹] و مقدمهٔ انتشارات اقبال در چاپهای بعدی[۳] اشاره کرد.
کودکی و خانواده
پروین اعتصامی با نام اصلی «رخشنده» در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ هجری شمسی، مطابق با ۱۵ مارس ۱۹۰۷، در تبریز زاده شد.[۱] او فرزند یوسف اعتصامی آشتیانی ملقب به اعتصامالملک (زادهٔ ۱۲۵۴ تبریز)[۱۰][۱۱] نویسنده و مترجم معاصر ایرانی[۸] و اخترالملوک اعتصامی[۱۲] است. اخترالملوک اعتصامی دختر عبدالحسین مقدّم العداله، از شاعران دوره قاجاریه و متخلص به «شوری بخشایشی» (اهل شهر بخشایش در آذربایجان شرقی)[۲][۶] بود.[۱۳] او تخلص «پروین» را برای خود انتخاب کرد؛ که تا آن زمان نامی مرسوم برای دختران نبود.[۴] بعدها پروین نام خود را از رخشنده به پروین تغییر داد؛ چنانچه در شناسنامهاش مشاهده میشود.[۱۴] پروین بعدها مجبور شد در شعری، توضیح بدهد که پروین، نامی دخترانه است:
مرد پندارند پروین را، چه برخی زاهل فضل این معما گفته نیکوتر که پروین مرد نیست[۴]
پروین آخرین فرزند خانواده بود و سه برادر بزرگتر از خود به نامهای ابوالحسن، ابوالفتح و ابوالنصر داشت.[۱۵]
یوسف اعتصامی، در سال ۱۳۲۸ هجری قمری به عنوان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی انتخاب شد. به همین دلیل در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی در هنگامی که پروین ۶ سال داشت، به همراه خانوادهاش از تبریز به تهران مهاجرت کرد.[۶] پروین از کودکی با مشروطهخواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبانهای فارسی و عربی و انگلیسی را زیر نظر پدرش در منزل آموخت و پس از آن به مدرسه آمریکایی ایران کلیسا (به انگلیسی: Iran bethel) رفت و در سال ۱۳۰۳ تحصیلاتش را در آنجا به پایان رسانید. او در تمام سالهای تحصیلش از دانشآموزان ممتاز بود و حتی مدتی در همان مدرسه به تدریس زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت. او همزمان با تحصیل، شعر نیز میسرود.[۱۵]
اشعار کودکی و نوجوانی
مهناز بهمن مینویسد نخستین شعرهای پروین اعتصامی در هفت سالگی بوده است و برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی (۱۱ تا ۱۴ سالگی) او هستند. از کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوههای یادگیری به او کمک میکرد. گاهی شعری از شاعران قدیم ایران مانند سعدی یا حافظ را به او میداد تا بر اساس آن شعر دیگری بسراید؛ وزن آن را تغییر دهد و یا قافیهای نو برایش پیدا کند. همین تمرینها و تلاشها زمینهای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آن آشنا شود و در سرودن شعر تجربه کسب کند. همچنین پدرش گاهی قطعههایی زیبا و لطیف از کتابهای خارجی (انگلیسی، فرانسوی، ترکی و عربی) جمع میکرد و پس از ترجمه آنها به فارسی، پروین را تشویق میکرد تا آن را به صورت شعر درآورد. برای نمونه، یوسف اعتصامی شعر «قطرات سهگانه» از تریللو را ترجمه و در مجله بهار چاپ کرد. سپس پروین با الهام از این سروده، شعرهای «گوهر و اشک» و «دو قطره خون»[۱۶] را سرود.[۱][۱۷] از معروفترین شعرهایی که او در این سنین سروده است میتوان به شعرهای گوهر و سنگ، ای مرغک، اشک یتیم، کودک آرزومند، صاعقه ما ستم اغنیاست، سعی و عمل و اندوه فقر اشاره کرد.[۱۷]
به نوشته بهمن، شعرهایی که پروین در سنین کودکی میسرود بیشتر دارای محتوایی کودکانه، ساده و تخیلی بودند. یکی از شعرهای او در ۸ سالگی، مناظرهای بین «نخود و لوبیا» است:[۱۸]
نخودی گفت لوبیایی را کز چه من گردم این چنین، تو دراز؟
گفت: ما هردو را بباید پخت چارهای نیست، با زمانه بساز
پروین شعرهایش را در حضور شاعران و دانشمندانی مانند علی اکبر دهخدا، ملکالشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و نصرالله تقوی که از دوستان یوسف اعتصامی بودند و بعضی اوقات به خانه او میآمدند، میخواند و مورد تشویق آنها قرار میگرفت.[۱۹] پروین اعتصامی در هجده سالگی فارغالتحصیل شد. او در تمام دوران مدرسهاش دانش آموزی ممتاز بود البته قبل از ورود به مدرسه فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدر آموخت. او حتی میتوانست داستانهای مختلفی را به زبان انگلیسی بخواند.[۲۰] او به دانستن علاقه داشت و سعی میکرد در حد توان خود از همهچیز آگاهی پیدا کند؛ به همین دلیل در مدرسه قبلیاش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس میکرد.[۲۰] شولر، رئیس مدرسهٔ آمریکایی، پروین را در یادگیری دروس بسیار مشتاق توصیف میکند. او همچنین میگوید که پروین در طول زمان تحصیلاتش، با دختری آمریکایی به نام «هلن کالینز» مکاتبه داشته؛ و این مکاتبه را تا آخر عمر ادامه داده است.[۲۱]
سخنرانی در جشن فارغالتحصیلی
در خرداد ۱۳۰۳، جشن فارغالتحصیلی پروین در مدرسه برپا شد. او در آن جشن دربارهٔ بیسوادی و بیخبری زنان ایران حرف زد.[۲۲] اعتصامی در قسمتهایی از سخناناش که به «اعلامیه زن و تاریخ» معروف است، میگوید:
« داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید. ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و ماثر عظیمه آن زینت افزای تاریخ جهان است. ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد. ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده اکنون دنبال گمگشته خود میدود و پدیدار شاهد نیکبختی میشتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه چه مشکالتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمه اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشته اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بالگشایی خواهد کرد.[۲۲]
ازدواج
پروین در نوزده تیرماه ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش «فضلالله اعتصامی» ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد و ازدواج به همراه همسرش برای زندگی به کرمانشاه رفت.[۲۳] همسر پروین از افسران شهربانی و هنگام ازدواج با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. پروین پس از تقریباً دو ماه زندگی با همسرش به خانه پدرش بازگشت و ۹ ماه بعد، در ۱۴ مرداد ۱۳۱۴، از وی جدا شد.[۲۴] ابوالفتح اعتصامی، برادر پروین، علت جدایی پروین اعتصامی از همسرش را اختلافات روحی و اخلاقی پروین با همسرش و «ناسازگاری روحیه نظامی همسر با روح لطیف و آزاد پروین» دانسته است.[۲۳][۲۵]
پروین تا پایان زندگیاش با هیچکس دربارهٔ این ازدواج ناموفق سخن نگفت[۲۵] و فقط غزلی در این باره سرود که سه بیت نخست آن با این ابیات آغاز میشود:[۲۳]
ای گل تو ز جمعیّت گلزار چه دیدی؟ جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟
رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟
ای شمع دلافروز تو با این همه پرتو جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟[۲۳]
چاپ و انتشار اشعار
یوسف اعتصامی پیش از ازدواج پروین، با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ روزگار، نامناسب میدانست. او فکر میکرد دیگران چاپ اشعار یک زن جوان را، راهی برای پیداکردن همسر به حساب آورند.[۲۶] اما بعد از ازدواج پروین و جدایی از همسرش به این کار رضایت داد. قبل از نخستین چاپ دیوان پروین، بعضی از اشعار پروین در مجله بهار، «منتخبات آثار» از «سید ضیا هشترودی» و «امثال و حکم» از دهخدا چاپ شده بودند.[۲۵] از انتشار نخستین چاپ دیوان او در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی توسط چاپخانه مجلس شورای ملی که همراه با مقدمهٔ از ملکالشعرای بهار بود، بسیار استقبال شد. سعید نفیسی در روزنامهٔ ایران به معرفی دیوان پروین پرداخت و وزارت معارف برای تقدیر از پروین، به او نشان علمی اهدا کرد. این باعث خارج شدن پروین از انزوای پس از طلاقش شد.[۲۵] نخستین مجموعه شعر پروین، شامل اشعاری بود که وی تا پیش از ۳۰ سالگی سروده بود و بیش از ۱۵۰ قصیده، قطعه، غزل و مثنوی داشت.[۲۶] البته دیوان پروین شامل همهٔ اشعار سروده شده توسط او نیست، زیرا او چند سال پیش از مرگش، قسمتی از اشعارش را که مطابق میلش نبوده را سوزانده است.[۴]
پروین اعتصامی بعد از نخستین چاپ دیوان اشعارش، در زمانی که عیسی صدیق بر دانشسرای عالی ریاست داشت، به عنوان مدیر کتابخانهٔ آن از خردادماه ۱۳۱۵ مشغول به کار شد.[۲۷][۲۸] علت این کار این بود که پروین فضای دانشسرای عالی و کتابخانهٔ آن را با روحیهٔ خود سازگارتر میدانست.[۲۹] نظم و ترتیب پروین در کتابخانه زبانزد دانشجویان و اساتید بود. علاوه بر این، پروین بر پشت جلد برخی کتابها اظهار نظرهایی مینوشت که شاید هنوز باقی باشد، البته آن کتابها به کتابخانه ادبیات دانشگاه تهران منتقل شدهاند.[۳۰] اما انزواطلبی پروین باعث شد او به کار خود در دانشسرای عالی ادامه ندهد و پس از ۹ ماه و از آغاز سال ۱۳۱۶ هجری شمسی، به کار خود در آنجا پایان دهد.
دعوت به دربار
در زمان حیات پروین اعتصامی، دولت به دانشمندان، علما و بزرگان علم و ادب، مدالهای لیاقت یا نشانهای دولتی اعطا میکرد؛ مدالی که نشانه سپاس و احترام دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد موردنظر است، و سپس دولت آنها را در مراسمی خاص مورد قدردانی قرار میداد.[۳۲] در سال ۱۳۱۵، مدال درجه سه لیاقت به پروین داده شد ولی او این مدال را قبول نکرد. او حتی پیشنهاد رضاشاه را برای تدریس ملکه و ولیعهد نپذیرفت زیرا به گفته خودش، اعتقاداتش در مورد ایستادگی در برابر استبداد، به او اجازه نمیداد در چنین مکانهایی حاضر شود. او پس از رد کردن مدال لیاقت، شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» را سرود.[۳۲]
برزگری پند به فرزند داد کای پسر، این پیشه پس از من تراست
مدت ما جمله به محنت گذشت نوبت خون خوردن و رنج شماست
کشت کن آنجا که نسیم و نمی است خرمی مزرعه، ز آب و هواست
مرگ پدر
مرگ پدر پروین در دی ماه ۱۳۱۶ در سن ۶۳ سالگی او را مدتی از کار ادبیاش بازداشت.[۳۳] پروین پس از مرگ پدرش، بسیار منزوی شد و تنها مکاتباتی با سرور مهکامه محصص لاهیجانی و رفت و آمدهای اندکی با خانوادهٔ سیمین بهبهانی داشت. در آن زمان از طرف وزارت معارف از پروین درخواست شد که به مناسبت «هفتصدمین سال تصنیف گلستان و بوستان»، قطعهای در ستایش مقام سعدی بسراید. هرچند عبدالحسین زرینکوب این دوران زندگی پروین را «دوران تلخی و حسرت» توصیف کرده است.[۲۵]
پروین اعتصامی در فروردین ۱۳۲۰ به بیماری حصبه مبتلا شد. این در زمانی بود که برادر وی، ابوالفتح اعتصامی، دیوان او را برای دومین چاپ آماده میکرد. اما وخیم بودن وضعیت پروین باعث میشود که او در ۳ فروردین در بیمارستان بستری شود.[۳۴] گفته شده سهلانگاری پزشک او در معالجه پروین سبب مرگ او شده است؛ زیرا در شب ۱۴ فروردین وضعیت پروین بسیار وخیم میشود. خانوادهٔ او کالسکهای به دنبال پزشک معالجش میفرستند اما او نمیآید.[۳۴] و سرانجام پروین اعتصامی در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ (۴ آوریل ۱۹۴۱) در سن ۳۴ سالگی در تهران درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد. او در هنگام مرگ، در آغوش مادرش، جان سپرد. پس از مرگش، قطعهای با عنوان «این قطعه را برای سنگ مزار خودم سرودهام» از او یافتند که مشخص نیست او چه زمان برای سنگ مزار خود سروده بود؛ که آن قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند.[۳۴][۳۵]
پس از درگذشت پروین، مراسم رسمی دولتی به مناسبت بزرگداشت برگزار نشد. مدیر کانون زنان ایران، به دلیل برخی مسایل سیاسی، از برای برگزاری مجلس یادبود برای پروین در آن کانون خودداری کرد.[۱۴] از پاسخ محرمانه فرمانداری قم در تاریخ هجدهم فروردین ۱۳۲۰ به تلگراف وزارت کشور در باب «موضوع حمل جنازه دختر اعتصامالملک»، به روشنی میتوان دریافت که دستگاه امنیتی رضاشاه نسبت به او حساسیت داشته است.[۱۴] این حساسیت میتواند ریشه در رد کردن نشان لیاقت توسط پروین داشته باشد. اما بعد از برکناری رضاشاه از قدرت و به حکومت رسیدن محمدرضاشاه، دوستان و علاقهمندان پروین به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت او در فروردین ۱۳۲۱، مجلس یادبودی برای وی برپا کردند و با سرودن اشعار نسبت به سکوت و بیمهری دوران استبداد در حق پروین واکنش نشان دادند.
شخصیت و اندیشه
در طول زندگی پروین، عواملی چون پدر وی، دوستان پدرش، مدرسه آمریکایی و از همه مهمتر تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران، بر شخصیت و اندیشه پروین تأثیرگذار بودهاند.[۳۶] یوسف اعتصامی به دلیل شغل مترجمی و همچنین انتخاب شدن به عنوان نمایندهٔ مجلس، چهرهای سیاسی به شمار رفت و همین باعث آشنایی پروین با ادبیات کلاسیک غربی شد. محافل ادبی یوسف اعتصامی که از محتوایی عمیق برخوردار بودند در شکلگیری دیدگاه سیاسی پروین نقش مهمی داشتند.[۳۷] همچنین حضور پروین در مدرسه آمریکایی ایران باعث آشنا شدن وی با اندیشههای غربی و مسائل زنان در غرب شد.[۳۶]
تأثیر مسائل اجتماعی روزگار بر شعر پروین
دوران زندگی پروین با صدور فرمان مشروطیت، فروپاشی حکومت قاجار، بر تخت نشستن رضا شاه و استبداد بیست سالهٔ او و جنگ جهانی اول همراه بود که تمامی این رویدادها باعث آگاه شدن پروین به مسائل روزگار خود و حساس شدن او به این رویدادها شد.[۳۶] پروین در دورانی زندگی میکرد که هر دو یا سه سال تحولی سیاسی رخ میداد. به علت کمبود روزنامه و دیگر وسائل ارتباط جمعی در آن زمان، تنها راه آشنایی پروین با مسائل سیاسی، پدرش بود. شعر پروین شامل مسائلی چون ظلم ستیزی، فقر ستیزی، عدالتخواهی و آرمانخواهی است[۳۸] علی اصغر دادبه مدعی است به همین علت بسیاری پروین را از معماران تاریخ و اندیشه سیاسی ایران دانستهاند.[۳۶]
ادبیات کهن فارسی
در شکلگیری بعد ادبی شخصیت پروین، ادبیات کهن فارسی و ادبیات نوین غربی نقش داشتهاند. در مورد نقش ادبیات کهن، مهمتر از همه سرودههای شاعران بین قرنهای ۵–۸ هجری قمری است که این مورد تاثیرگرفته از محافل ادبی یوسف اعتصامی و اعضا تشکیل دهنده آن است.[۲۹][۳۷] برای نمونه قطعه «اشک یتیم» متأثر از یکی از سرودههای انوری است.[۳۹] همچنین شعرهایی چون «پایمال آز»، «جولای خدا»، «مست و هشیار» و «لطف حق» یادآور قصههای مثنوی معنوی و لحن و طرز فکر مولانا است.[۴۰] یا شعرهایی مانند «کعبه دل»، «جامه عرفان» و «صید پریشان» دارای لحنی مانند شعرهای عطار میباشند.[۲۹][۴۱]
ادبیات غرب
در مورد نقش ادبیات غرب، مهمتر از همه پیروی پروین از سرودههای شاعران آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی مانند هراشیو اسمیت، لافونتن، آرتور بریزبان و ازوپ است. بیشتر این سرودهها، سرودههایی بودند که بهوسیله یوسف اعتصامی ترجمه میشدند و در در مجله بهار چاپ میشدند. برای نمونه، پروین با مطالعهٔ شعرهایی چون «به یک مومیایی»، «خروس و مروارید»، «زنجره و مورچه» و «نغمه پیراهن» تصمیم گرفت که با تقلید از برخی از آنها شعر دیگری بسراید.[۲۹] به عنوان نمونه، شعر «یاد یاران» پروین اقتباسی از یک قطعه معروف هراشیو اسمیت است که اصل آن را پدرش، از فرانسوی به فارسی ترجمه و منتشر کرده بود.[۴۲] یا شعر «جولای خدا» با الهام از مقاله «عزم و نشاط عنکبوت» اثر آرتور بریزبان، نویسنده آمریکایی، پدید آمده است، که قبل از آن توسط یوسف اعتصامی ترجمه و در مجله بهار منتشر شدهبود.[۴۳]
به نوشته علیاصغر دادبه بعد از انقلاب مشروطه در ایران، دو جریان فکری در ایران به نامهای «جریان تلفیقی» و «جریان نیمایی» به وجود آمد. جریان تلفیقی عبارت است از ترکیب سبک شعر سنتی و اندیشههای تازه. میتوان گفت که جریان تلفیقی، ادامهٔ سبک «بازگشت ادبی» است اما قالبی امروزیتر دارد.[۴۴] سبک شعری پروین تحت تأثیر تفکر جریان تلفیقی قرار داشت.[۴۵]
سبک شعری
ملکالشعرای بهار در مقدمهٔ دیوان پروین دربارهٔ سبک شعری چنین مینویسد:
« این دیوان ترکیبی است از دو سبک و شیوهٔ لفظی و معنوی آمیخته با سبکی مستقل، و آن دو یکی شیوه خراسان است خاصه استاد ناصر خسرو قبادیانی و دیگر شیوهٔ شعرای عراق و فارس است به ویژه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی علیه الرحمه و از حیث معانی نیز بین افکار و خیالات حکما و عرفاً است، و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی که خاص عصر امروزی و بیشتر پیرو تجسم معانی و حقیقت جوئی است ترکیب یافته و شیوهای بدیع و فاضلانه به وجود آورده است.[۴۶][۴۷]
مضامین شعرهای پروین
ترسیمی از چهره پروین اعتصامی، نقاشی شده در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲، با آبرنگ
مضامین و معانی اشعار پروین، توصیف کننده دلبستگی عمیق وی نسبت به پدر، استعداد و شوق فراوان او به آموختن علم و دانش، روحیه ظلم ستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران و حمایت و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستمدیدگان است.[۶۸] اشعار پروین از حوادث و اتفاقات شخصی و اجتماعی تقریباً خالی اند. البته بهجز قطعهٔ «در تعزیت پدر» که پس از مرگ پدرش سروده، شعری که برای سنگ مزار خود سروده و نیز شعر «نهال آرزو» که برای جشن فارغالتحصیلی کلاس خود در خرداد ۱۳۰۳ گفته است.[۴] در میان اشعار او شعری بتوان صراحتاً به شناخت شخص شاعر کمکی کند، وجود ندارد. شعر پروین از دیدگاه طرز بیان مفاهیم و معانی، بیشتر به صورت «مناظره» و «سؤال و جواب» مشاهده میشوند. در دیوان او بیش از هفتاد نمونه مناظره آمده که وی را از این لحاظ در میان شاعران فارسی مشهور کرده است.[۴] این مناظرهها نه تنها میان انسانها و جانوران و گیاهان، بلکه میان انواع اشیاء از قبیل سوزن و نخ نیز اتفاق میافتد[۶۹] و پروین در بیان مقاصد خود از هنر «شخصیت بخشی» و «تخیل» و «تمثیل»، بسیار استفاده کرده است.[۷۰]
تعداد زیادی از اشعار پروین، بیانگر انتقاد پروین از شاهان و ظلم و ستم قدرتمندان است. پروین در شعر «صاعقه ما ستم اغنیاست» «ظلم» را نماد وقاحت و بیشرمی شخص ظالم توصیف میکند. در شعر «ای رنجبر» زحمتکشان را به انقلاب در برابر ستمگران فرا میخواند، در شعر «تیره بخت» فقر را به تصویر میکشد و در شعر «اشک یتیم» مشروعیت سیاسی دولت را مورد شک و تردید قرار میدهد.[۷۱] از این رو، شعر پروین رنگ و بوی سیاسی نیز به خود میگیرد و چون تعداد اینگونه اشعار در دیوان او زیاد است، بعضی از منتقدان، شعر او را شعر «سیاست و اخلاق» نامیدهاند. البته باید توجه داشت که این اشعار در زمان استبداد رضاشاه با شاعران آزادیخواه، سروده شدهاند.[۴]