کارون من

کارون

==========

تن بیمار و بی وقفه

کشیدی رو تن ِ این خاک

شکستی، له شدی، آخر

شدی هم بستر خاشاک

—————-

تب سرد تباهی رو

نگاهت داره می گیره

صفای صبح آرومت

داره آهسته میمیره

—————

کنار پیکر سردت

نه سقفی نه چمن زاری

تو ای زیبای تا دیروز

غروب این لجن زاری

تقاص زخم زنجیر و

داری با درد  پس می دی

دارم اون روز و می بینم

که تو با مرگ دس می دی

 

 

مهدی معمارنژاد

۹۱/۱۰/۱۱کارون من

از این نویسنده بیشتر بخوانید: