باید جدا بشیم !

خیره شدی به شهر کناره پنجره
افتاده از دهن شامی که یخ زده
چن شمع روشن و موزیک بی کلام
این جشن سوت و کور بی انتها بده!

سیرم ازین سکوت تا حرف میخورم
چیزی بهم بگو این شام آخره
هوای خونمون شرجی شده! ببین
چشمای هر دومون واسه همین تره!

نزدیک تر بیا ! بهتر ببینمت
این اشک لعنتی مانع من شده
سخته بهت بگم: باید جدا بشیم!
گاهی جدا شدن نوعی تعهده!

نزدیک تر بیا ! تا دور شی ازم
احساس من به تو از روی عادته
بهتر منو ببین! تردید کن به من
تظاهرم به عشق عین خیانته

این خونه ی توعه! میرم بجای تو
سخته برای من تو سمت در بری
مغلوب قلبتو وابستگیت نباش
از زیرِ بارِ عشق باید که در بری!

**از ماجرای ما چن سالی میگذره
حالا بدون تو احوال من بده
بازم بیادِ تو حرفی نمیزنم
بازم مثه قدیم این شام یخ زده

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/103145کپی شد!
781
۱
۱