خارج از دسترس
پشتِ یه قابِ شیشه ای هرروز
سردرگم و درگیر و آوارَ(ه) س
تـووی حـصـارِ زنـدگـی گــیــره
نسلِ همیشه خارج از دسترس
***
نسلی که از تـوو خالیه انـگـار
درگـیـره با حـسـای بی ریشه
دنـیـایِ تـوش تاحـدی کوچیکه
که توو یه مشتم حتی جامیشه!
***
دنـیـایِ هــرکــس تـوی ایـن روزا
اینستا،تـلگرام،لایـن و واتـسـآپـه
اونـقـدر غـرقـه که نـمـی فـهـمـه
خــوابــش گـرفـتـه روی کـانـاپـه!
***
صبحا که تا هروقت بخواد خوابه!
تـا پـا میشه فـی الـفـور آن لاینه!
هـراتـفـاقـی فــوری چـک میشه
رو مــیــز قـبـل از صـرفِ صبحانه
***
آدم هـای دائـم دور ازدسـتـرس
دلخوش به این سرگرمیان صرفاً
گـم میکنن همـدیـگـه رو آسـون
با اینکه بـا هـم زیـرِ یـک سـقـفـن
***
تـا دلخوشی های مَـجـازی مون
تــنــهــا مـُجـازِ زنــدگــی بـاشــه
این حـقـمـونـه دوربـشیـم از هـم
دستامون ازهـمـدیـگـه کوتا(ه) شه
***
پشتِ یه قابِ شیشه ای هر روز
داریـم به این تـنـهـایـی تـن مـیـدیـم
بـایـد کـه خـیـلـی زودپـیـداشـیـم
بـایـد کـه بـه هـمـدیـگـه برگـردیـم