عاشقِ عزادار

تو کاری کردی با قلبم
هر شب بی تابه بی تابه
تو رفتی چشمای خیسم
دیگه شبها نمی خوابه

تونیستی…عطرِ تنِت
یادگاری مونده تو خونه
بی تو هرجای این دنیا
واسم مثِ یه زندونه

تو کاری کردی با چشمام
که هر شب داره می باره
تو نیستی..دستای گرمت
به آغوشم …بدهکاره

شدم یه سایه رو دیوار:
شدم رسوای بی دلدار:
در این روزای تنهایی:
شدم عاشقی عزادار :

شدی یه آدم دیگه
تو غرورش یه اسیره
شدی یه شاخه تو قلبم
قلبم داره می میره

دیگه رفتن بهترینه
رسمِ عاشقی همینه
یکی مون رو اوج ابرا
یکی مون قعرِ زمینه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/102074کپی شد!
651
۲۲
۲